۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

نقش دستگاه قضایی در تحولات سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری




تاریخ انتشار مقاله 29/07/2009 به روز شده 29/07/2009 17:29 TU
مقامات حکومت از شروع اعتراضات و حضور انبوه جمعیت معترض متوجه این نکته شدند که این اعتراضات را نمی توان در صحن دادگاه و با نیروها و ضابطان قوه‌ی قضاییه و با تمسک به ابزارهای قانونی پایان بخشید. سیاست حکومت همانند معترضان سیاست خیابانی بود و باید در خیابان به این اعتراضات پایان داده می شد. بن بست بیان اعتراض از طریق رسانه‌ها و مجامع و گردهمایی‌هایِ با مجوز به بن بست اعمال قدرت از طریق قانون منجر شد. از این جهت قوه‌ی قضاییه بر خلاف مواردی مثل بستن مطبوعات یا به سکوت وادار کردن وبلاگ نویسان یا روزنامه نگاران یا نقض آزادی‌های مذهبی نقش محوری را بر عهده نداشت، اما برای درست کردن صورت ظاهر بالاخض در مورد اعتراضات خیابانی نقشی فرعی و در برخی موارد تزیینی به آن واگذار شد. جنبش اعتراضی سبز فرصتی را نیز برای اقتدارگرایان فراهم آورد که از رقیب سیاسی و قدیمی خود انتقام گیری کنند. به عنوان نمونه بازداشت سعید حجاریان که برای انجام کارهای روزمره‌اش به کمک دیگران نیازمند است غیر از انتقام جویی هیچ توجیه دیگری بر نمی دارد.
تقسیم کار: بازداشت عناصر شناخته شده سیاسی و مطبوعاتی
آن چه در جریان سرکوب جنبش اعتراضی مردم به قوه‌ی قضاییه واگذار شده بود دستگیری نیروهای فعال سیاسی و مطبوعاتی با هدف ظاهری فشل کردن سازماندهی و اطلاع رسانی اعتراضات بود. اصلاح طلبان نه نقش چندانی در سازماندهی و نه نقش چندانی در اطلاع رسانی جهت اعتراضات بر عهده داشتند. تاریخ حرکت اصلاح طلبان موید این عدم توانایی یا عدم اراده برای انجام این کار است. هم سازماندهی و هم اطلاع رسانی جنبش توسط نیروهای مدنی و جوانان از طریق اینترنت انجام می شد و مقامات با علم به همین نکته بود که ارتباطات اینترنتی را کند کردند (اما برای اهداف خود جهت کسب اطلاعات آن را کاملا نبستند). دادستانی تهران و شهرستان‌ها در طی یک هفته‌ی اول بیشترین تعداد از این نیروها را بازداشت کردند. اعضای کلیدی سازمان‌ها و احزاب سیاسی اصلاح طلب مثل جبهه‌ی مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، نهضت آزادی، و کارگزاران سازندگی در کنار خبرنگاران و روزنامه نگاران مستقل به سرعت توسط دستگاه قضایی و با ضابط بودن سپاه و نیروهای اطلاعاتی بازداشت شدند و با همکاری نیروهای اطلاعاتی سپاه تحت فشار قرار گرفتند تا به همکاری با بیگانگان جهت راه اندازی انقلاب مخملی اعتراف کنند. سرکوب مردم در خیابان‌ها نیز به عنوان هسته‌ی اصلی عملیات به نیروی انتظامی، لباس شخصی‌ها و نیروهای عملیاتی سپاه تحت فرماندهی بیت رهبری واگذار شده بود. سپاه در این میان نقش عملیات روانی و از کار انداختن سیستم‌های ارتباطی و اطلاع رسانی (مثل فرستادن پارازیت بر روی امواج شبکه های ماهواره‌ای تلویزیونی و اختلال در شبکه‌ی تلفنی و اینترنتی) را نیز بر عهده گرفته بود.نقش فرعی در ایجاد امنیت اجتماعی اما قوه‌ی قضاییه صرفا نقش صدور احکام برای بازداشت افراد غیر حاضر در اعتراضات خیابانی توسط عناصر نظامی امنیتی با هدف زمینه سازی برای انجام طرح های آنها را بر عهده داشت. مشاهدات و مراجعات خانواده های زندانیان سیاسی بازداشت شده پس از انتخابات و بستگان قربانیان اعتراضات حاکی از آنست که اصولا نهادهای رسمی تحت نظارت قوه‌ی قضاییه در جریان خاموش کردن اعتراضات چندان نقشی نداشتند: اجساد قربانیان به جای پزشکی قانونی به سردخانه‌های مواد غذایی فرستاده شده‌اند، بازداشتی‌ها به جای ارسال به بازداشتگاه های نام و نشان دار و قانونی به اردوگاهی در کهریزک، زیر زمین وزارت کشور یا خانه‌های مصادره‌ای و بازداشتگاه‌های غیر قانونی دیگر فرستاده شده‌اند. مراکز این قوه در برابر پرسش خانواده ها عموما اظهار بی اطلاعی کرده‌‌اند و تنها پس از تصمیم گیری نیروهای نظامی و شبه نظامی و لباس شخصی مبنی بر آزادی بخشی از بازداشت شدگان آنها به قوه‌ی قضاییه سپرده شده‌اند تا از آنها وثیقه گرفته شود. به همین علت پس از بخشنامه‌ی رئیس قوه در هفته‌ی اول اعتراضات که آن هم به طور غیر مستقیم به اعتراضات مربوط می شد (جلوگیری از فعالیت شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای و اینترنت) در جهل روز اول اعتراضات دیگر سخنی از مقامات این قوه شنیده نشد. زبان گویای نظام در چهار هفته‌ی پس از انتخابات و در جریان سرکوب‌ها وزیر اطلاعات و نیروهای سپاهی بودند. نقش پشتیبانی رئیس قوه‌ی قضاییه در بخشنامه خود با اشاره به «توسعه کمی و کيفی روزافزون شبکه‌های ماهواره‌ای مخالف نظام»، از دست‌اندکاران دستگاه قضايی جمهوری اسلامی خواست شعبه‌های ويژه‌ای در دادسراها و محاکم جزايی مراکز استان را برای رسيدگی به اين موضوع داير کنند. (سایت رادیو فردا، 14 تیر 1388) به نظر می آید که حتی صدور این بخشنامه نیز با خواست نیروهای اطلاعاتی سپاه که در این حوزه ها حساسیت دارند صادر شده باشد. دستگاه قضایی نه در این حوزه‌ها فعال بوده و نه نیروی لازم را برای برخورد با این موارد در اختیار دارد. از این جهت استقلال دستگاه قضایی در جریان برخورد با معترضان بشدت قابل خدشه است. نقش تزیینی غلامحسین محسنی اژه ای در مورد پخش اعترافات بازداشت شدگان گفت که "این موضوع بستگی به نظر قاضی دارد و دستگاه‌های قضایی تشخیص و تصمیم می گیرند که آیا اعتراف ها از صدا و سیما و رسانه های پخش شود یا نه." (میزان پرس، 24 تیر 1388) هم خانواده های زندانیان و هم مقامات نظامی و امنیتی کاملا به این نکته واقف هستند که قضات اصولا در جریان بازداشت‌ها یا بازجویی‌ها نیستند و پس از اجرای طرح‌های عملیات روانی، بازجویی‌ها، اعتراف گیری‌ها و بازی با افکار عمومی، هنگامی که متهم دیگر سودی برای اهداف نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ندارد، برای جمع و جور کردن داستان به دادگاه و نزد قاضی فرستاده می شود.تنها پس از احساس قدرت و کنترل توسط نیروهای نظامی و امنیتی، فشار سیاسی برخی از روحانیون و شکایات افرادی از خودی‌های نظام مبنی بر بی خبری از وضعیت فرزندانشان (مورد فرزند روح الامینی، رئیس انستیتو پاستور و از اعضای سابق جمعیت ایثارگران) بود که رئیس قوه‌ی قضاییه دستور داد بر اساس گزارش هیئت سه نفره‌ی مامور به بررسی وضعیت زندانیان، 1) دادستان تهران ظرف مدت يک هفته نسبت به سرعت بخشی به روند بررسی وضعيت زندانيان و تعيين تکليف آنان اقدام کند، 2) هيئت سه نفره قضايی يا نمايندگان آنان با تمام زندانيان حوادث اخير ملاقات و از وضعيت آنان و نيز روند بازجوييها و رعايت حقوق شهروندی اين زندانيان گزارشی تهيه و در اسرع وقت به رئيس قوه قضائيه ارائه کنند، و 3) با تشکيل شعبی در دادگستری استان تهران و در صورت نياز در دادگستريهای سراسر کشور و نيز سازمان قضايی نيروهای مسلح شکايت تمام افراد بيگناهی که در حوادث اخير مورد ضرب و شتم و تخريب اموال قرار گرفته اند و يا صدمات جانی و مالی ديده اند دريافت و به آنها رسيدگی شود. هيئت سه نفره‌‌ی قضايی متشکل از معاون اول قوه قضائيه، دادستان کل کشور و رئيس سازمان بازرسی مامور بررسی وضعيت زندانيان شده بود. (خبرگزاری مهر، 5 مرداد 1388)
بازگشت به عصر تظلم بی مرجع قانونی
رفتار قوه‌ی قضاییه در قبال کسانی که ابتدایی ترین حقوق آنها نقض شده است شرایطی را ایجاد کرده است که مردم هیچ مرجعی برای رسیدگی به خواسته‌هایشان مثل خبر دار شدن از مکان مفقودالاثرها یا مکان زندانی شدن زندانیان یا اطلاع از زنده یا مرده بودن عزیزانشان ندارند. در این شرایط هیچ ملجا و ماوایی بجز خدا یا مردم بی نام و نشان نمی ماند. نامه‌هایی که در دوره‌ی پس از انتخابات چه خطاب به مردم یا مقامات قوه‌ی قضاییه نوشته شده‌اند این نوع تظلم خواهی را که شلیک کردن به فضای خالی است منعکس می کنند. نامه های شخصیت‌های سیاسی مثل مهدی کروبی، محمد خاتمی، میر حسین موسوی و ابراهیم یزدی، کمیته‌ی دفاع از حقوق شهروندی، و خانواده‌های زندانیان به هاشمی شاهرودی صرفا کارکرد تظلم خواهی داشت و خود نویسندگان نامه می دانستند که زندانیان و اجساد قربانیان در اختیار نهادهای تحت کنترل قوه‌ی قضاییه نیست.

۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

زورآزمائی رفسنجانی با خامنه ای

تاریخ انتشار مقاله 21/07/2009 به روز شده 21/07/2009 17:23 TU آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در سخنانی که در روز دوشنبه ایراد کرد بدون آن که نامی از آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام، ببرد به نخبگان کشور هشدار داد که در مقابل امتحانی سخت قراردارند که پی آمد آن در صورت رد شدن در این امتحان تنها مردودی نبوده و با سقوط آن ها همراه خواهد بود. رهبر جمهوری اسلامی ایران افزون براین تأکید کرد که نه تنها گفتن ها و اعمال نخبگان حائز اهمیت و دارای پیامد است بلکه نگفتن ها نیز امری مهم است. این نکته قابل یادآوری است که هاشمی رفسنجانی در روز جمعه در خطبه های نماز جمعه از تردید ها و بی اعتمادی های به وجود آمده پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در بیست ودوم خرداد سخن گفته و ضمن هشدار در مورد این وضعیت خواهان آزادی دستگیرشدگان در جریان سرکوب تظاهرات مردم شده بود. رئیس مجمع تشخیص مصلحت درعین حال از تأیید نتایج انتخابات و تأیید پیروزی احمدی نژاد در خطبه های نماز جمعۀ خود سخن نگفت. سایت شخصی هاشمی رفسنجانی در واکنشی غیر مستقیم به سخنان روز دوشنبۀ رهبر جمهوری اسلامی ایران ، در روز سه شنبه سه جمله از اظهارات پیش از انقلاب رفسنجانی از جمله "ترس برای ما معنا ندارد" و " برای هرنسل امتحانی در راه است" و بالاخره "مسائل اجتماعی و مرتبط با مردم مهم ترین آزمون است" را روی سایت گذاشت. در مبارزه و زورآزمائی رفسنجانی با آیت الله خامنه ای، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از پشتیبانی چه روحانیون و نهاد هائی برخورداست و این زورآزمائی چه تأثیری بر جنبش اعتراضی مردم خواهد گذاشت؟ سعید مدنی، پژوهشگر و فعال ملی مذهبی در تهران، درگفتگوئی کوتاه از جمله بر این نکته انگشت می گذارد که هاشمی رفسنجانی در سن هفتادوپنج سالگی به کمال پختگی سیاسی خود رسیده است و به عنوان یک روحانی معتدل و محافظه کار از پشتیبانی مراجع و روحانیون سنت گرائی برخوردار است که ترجیح می دهند روحانیان و نهاد روحانیت از قدرت سیاسی فاصله داشته باشد. از نظر سعید مدنی سفر های اخیر رئیس مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان رهبری به قم و مشهد در همین راستا صورت گرفته است. این پژوهشگر مسائل ایران اضافه می کند که رفسنجانی علاوه بر نفوذی که میان روحانیون دارد، در سی سال اخیر در مراحلی حساس همچون دوران جنگ با نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی نیز روابطی تنگاتنگ داشته و سال ها نمایندۀ شخص آیت الله خمینی در شماری از آن ها بوده است و به همین سبب هم اکنون چه در سطوح بالا و چه در بدنۀ این نهادها نیز هواداران خود را دارد. از نظر سعید مدنی شواهد نشان می دهد که هاشمی رفسنجانی به سیاست کنونی خود در ارتباط با مسائل جاری کشور ادامه خواهد داد وقصد عقب گردی در این مورد را ندارد و به همین دلیل اقدامات او در آینده بر جنبش اعتراضی یا به گفتۀ او "جنبش سبز" مردم ایران تأثیر های مثبتی خواهد داشت.

۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه

موشک S300 موضوع باجگیری روسیه از ایران و آمریکا؟

تاریخ انتشار مقاله 20/07/2009 به روز شده 20/07/2009 15:23 TU ایران از ده سال پیش می کوشد خود را به یک سیستم دفاعی ضد هوایی روسی موسوم به S300 مجهز کند. ولی مذاکرات هنوز به نتیجه نرسیده است. در صورتیکه تأسیسات اتمی ایران مورد حملۀ آمریکا یا اسرائیل قرار گیرد، موشک های روسی S300 محور اساسی دفاع جمهوری اسلامی ایران را تشکیل خواهد داد. کارشناسان معتقدند که این موشک از موشک پاتریوت 3 آمریکایی پیشرفته تر است و قادر است یک هواپیمای جنگی یا یک موشک را در فاصلۀ 150 کیلومتری سرنگون کند. شانس موفقیت چنین عملیاتی بیش از 80 در صد پیش بینی شده است. تهران همۀ تلاش خود را برای بدست آوردن چنین موشکی به کار می برد. اسرائیل با فروش این سیستم دفاعی به ایران سخت مخالف است و می گوید این سیستم تسلیحاتی ممکن است موازنۀ نیروها را درخاورمیانه دگرگون کند. لویی ماری کلوئه، پژوهشگر درانستیتوی روابط بین الملل فرانسه و متخصص صدرات تسلیحات روسیه، می گوید از سال 2005 شایعاتی در بارۀ فروش S300 به ایران در جریان است و از ماه مارس 2009 مطبوعات روسی اخباری را به نقل از منابع صنعتی روسیه منتشرکرده اند. بر اساس این اطلاعات، روسیه قراردادی برای تحویل 5 آتشبار معادل 20 موشک S300 با ایران امضاء کرده است. البته مقامات روسی این خبر را تکذیب کرده اند و آژانس دولتی صادرات روسیه گفته است که هرگونه فروشی نیازمند اجازۀ دولت مسکو است. بدینترتیب ماههاست که مذاکرات پشت پرده ای در حال انجام است. روسیه از اسرائیل هواپیماهای بدون سرنشین خریده است و از این کشور خواسته است که از فروش سلاح به گرجستان خودداری کند. چنین به نظر می رسد که نوعی باجگیری بر سر فروش سیستم دفاع ضد هوایی به ایران در جریان است. این کارشناس صادرات سلاح های روسی می گوید یک بازی چند جانبه میان روسیه، اسرائیل، آمریکا و ایران در حال انجام است. مسکو به این قرار داد به عنوان یک موضوع بده بستان با آمریکا نگاه می کند که در مذاکرات مسکو وواشنگتن تأثیر دارد. به همین دلیل مسکو، به عنوان یک اقدام خوش آمد گویانه به اوباما، فعلاً تحویل موشک های S300 را به ایران متوقف کرده است تا راه مذاکره را در خصوص خلع سلاح و استقرار سپر دفاع ضد موشکی آمریکا هموار کند. بنابراین قرار داد فروش موشک های ضد هوایی یک برگ برنده دردست مسکو است تا هم به ایران و هم به آمریکا فشار آورد. ازسوی دیگر این موشک ها مورد توجه لابی هایی نیز در آمریکا و برخی دیگر از کشور های غربی است. گزارشی که در استرالیا اخیراً منتشر شد حاکی از آنست که ارتش اسرائیل نخواهد توانست در برابر موشک های S300 روسی مقاومت کند و به موشک های D 22 نیاز دارد. بدین ترتیب شرکت هایی مانند بوئینگ و لاک هید مارتین می توانند بر دولت آمریکا فشار بیاورندو تصمیم واشنگتن را مبنی بر کاهش خرید موشک های D 22 برای ارتش آمریکا زیر سؤال برند. اسرائیل بر پایۀ همین استدلال می تواند از آمریکا بخواهد این هواپیمای رادار گریز را به این کشور بفروشد. موشک S300 بهانه ایست برای اینکه همۀ طرفین درغرب اعتبار بیشتری برای خرید هواپیما های پیشرفته تر تقاضا کنند و روسیه نیز از این فرصت استفاده می کند تا نشان دهد سیستم دفاع ضد هواییش کارسازاست. با اینحال این سیستم هنوز امتحان خود را پس نداده است و باید در هماهنگی با یک سیستم فرمان و رادارهای پیشرفته عمل کند تا بتوان از آن به طور مؤثر استفاده کرد. مدل های مختلف موشک های S300 تا به حال به 20 کشور دنیا فروخته شده است. مطبوعات روسی گزارش کرده اند که قراردادی که با ایران بسته شده است بالغ بر 800 میلیون دلار است.
ترجمه از برنامۀ chronique défense در رادیو rfi به زبان فرانسه

۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

جدال پایان ناپذیر احمدی نژاد با رفسنجانی ؟

تاریخ انتشار مقاله 17/07/2009 به روز شده 17/07/2009 16:43 TU
محمود احمدی نژاد در سخنرانی عصر روز پنجشنبه خود در مشهد "اصلاح ایران" و "اصلاح جهان" را دو "مأموریت بزرگ" دولت دهم نامید که، به گفتۀ او، لازم و ملزوم یکدیگرند. رئیس جمهوری ایران نظام جهانی را "ناعادلانه و ظالمان" توصیف کرد و گفت که دولت او قصد و مأموریت دارد با حضور مقتدرانه در صحنۀ بین المللی این نظام ناعادلانه را دگرگون کند و قدرت های جهانی را از موضع خود پائین بکشد. رئیس جمهوری ایران در بخشی از سخنانش اضافه کرد که مأموریت اول دولت او یعنی اصلاح و آبادانی ایران بدون حتا اصلاح مناسبات بین المللی میّسر نمی شود. رئیس جمهوری ایران در جای دیگری از سخنانش گفت : دولت او "با عزت و اقتدار وارد عرصه های جهانی می شود و دشمنان را از موضع استکبار به زیر خواهد کشید." او همچنین گفت : "ملت ایران نخواهد گذاشت که قدرت های جهانی حتا یک شب به راحتی بخوابند." در عرصۀ داخلی محمود احمدی نژاد بی آنکه نامی از کسی ببرد اظهار داشت "هیچ کس حق ندارد برای خود و نزدیکان خود یا بستگان خود حق ویژه و امتیاز ویژه قائل باشد." رئیس جمهوری ایران سپس افزود : "من از زبان شما مردم می گویم که این ملت از دولت می خواهد که تمام حقوق ملت را که یک عده به صورت ویژه برده اند، پس بگیرد و به بیت المال بازگرداند." ایسنا خبرگزاری دانشجویان ایران تصریح کرده است که در پی این سخنان حاضران در محل شعار می دادند "احمدی بت شکن، بت بزرگ را بشکن". گفتنی است که در جریان کارزار انتخابات ریاست جمهوری اخیر محمود احمدی نژاد، رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، و فرزندان و بستگان وی را متهم به رانت خواری و سوءاستفاده از اموال عمومی کرد. مهدی خانباباتهرانی فعال سیاسی و تحلیلگر مقیم آلمان در نخستین واکنش به سخنان محمود احمدی نژاد گفته است : مهدی خانباباتهرانی : نخستین واکنش من این است که آقای احمدی نژاد این سخنان را با پناه بردن به امام رضا و جناب آقای طبسی در مشهد ایراد کرده است. چون حتماً اطلاع داشته است که این هفته کس دیگری قرار بوده در نماز جمعه صحبت کند. به نظر من بلندپروازی های آقای احمدی نژاد ارزش واکنش ندارد. نکته مهم اما آغاز تشکیل کابینۀ جدید توسط اوست. میدانیم که رئیس سازمان انرژی اتمی در این فاصله تغییر کرده و آقایان هاشمی ثمره و اسفندیار مشایی به معاونان اول رئیس جمهوری بدل شده اند. باور من این است که آقای احمدی نژاد یک گریزی به پیش کرده است. به این معنا که پیش از انجام سخنرانی آقای رفسنجانی او خواسته است که پایگاه های خود را محکم کند. اینکه او در سخنانش جهت حمله را متوجۀ رفسنجانی کرده تا حدودی قابل فهم است. در هر حال جدالی را که احمدی نژاد با رفسنجانی در کارزار انتخابات ریاست جمهوری آغاز کرده پایان نیافته است. اگر عمر آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهوری ادامه پیدا کند، بدون شک سرنوشت آقای رفسنجانی نامعلوم خواهد بود. آقای رفسنجانی می داند که احمدی نژاد طناب را آماده کرده تا به گردن او بیاویزد. بی سبب نیست که بخشی از سخنان امروز آقای رفسنجانی در نماز جمعۀ تهران به نحوۀ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اختصاص یافت. واقعیت این است که سرنوشت رفسنجانی گره خورده است به وضعیت نظام اسلامی ایران. پیش بینی من این است : یا نظام اسلامی از این بحران عبور خواهد کرد یا اینکه کودتایی در کودتا خواهد شد و در این صورت عناصر طالبانیست حکومت احمدی نژاد آقای رفسنجانی را بر صندلی اتهام خواهند نشاند.

پی آمدهای موضع فرانسه در مورد حقانیت احمدی نژاد

تاریخ انتشار مقاله 17/07/2009 به روز شده 17/07/2009 16:19 TU
وزیر امور خارجۀ فرانسه در سخنان روز پنجشنبه اش در سنای این کشور تـأکید کرد که فرانسه در صورتی محمود احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهوری جدید ایران به رسمیت می شناسد که همه و اساساً دیگر نامزدهای انتخابات اخیر ریاست جمهوری این کشور او را به همین عنوان به رسمیت بشناسند. مهدی مظفری استاد روابط بین الملل در دانشگاه "آهوروس" دانمارک در مورد معنا و پی آمدهای موضع دولت فرانسه در قبال مقام رسمی محمود احمدی نژاد چنین می گوید : مهدی مظفری : آقای محمود احمدی نژاد در این چهار سالی که رئیس جمهوری ایران بودد شخص محبوبی در مجامع بین المللی و به خصوص در نزد کشورهای غربی نبوده است. ایشان همواره با سخنان و رفتارش انتقادها و اعتراض های بسیاری را در نزد کشورهای غربی برانگیخته است. اکنون که آقای احمدی نژاد در تنگنا قرار گرفته و حقانیت یا مشروعیت او به عنوان رئیس جمهوری مورد انتقاد و پرسش است، وزیر امور خارجۀ فرانسه نیز می کوشد با بهره برداری از این شرایط محمود احمدی نژاد را ضعیف تر از پیش کند. چون صرف نظر از اینکه چه کسی رئیس جمهوری ایران باشد، مسألۀ اتمی این کشور باصطلاح روی میز است و به نفع کشورهای غربی است که دولت ایران و نمایندۀ دولت ایران در مذاکرات اتمی ضعیف باشند. البته پیشتر رئیس جمهوری آمریکا نیز به همین موضع مشروعیت رئیس جمهوری ایران اشاره کرده و گفته بود که مسألۀ انتخابات در ایران "مسأله دار" شده است و اینکه نه اوضاع ایران روشن است و نه معلوم است که چه کسی مالاً رئیس جمهوری ایران خواهد شد. اینکه این نظر چقدر دامنه دار شود دست کم به دو عامل بستگی دارد : اول اینکه خود تحولات و اعتراض های مردمی در ایران چه روند و سمت و سویی بگیرند؛ دوم اینکه خود دولت ایران چه رویکردی در قبال پروندۀ اتمی در پیش خواهد گرفت. اگر دولت ایران در این زمینۀ دوم روی خوش به غرب نشان بدهد، کشورهای غربی هم این مشکل مشروعیت آقای احمدی نژاد را فراموش می کنند. زیرا به نفع آنهاست که این مسألۀ اتمی حل شود. ار اف ای : وزیر امور خارجۀ فرانسه در عین حال از بحران سیاسی جاری ایران به عنوان "جنگ قدرت" یاد کرده است. چه برداشتی از این مفهوم می توان کرد؟ مهدی مظفری : به نظر من ایشان انگشت روی مسأئل اساسی گذاشته است. به طور خلاصه می توان گفت که در ایران دو نبرد به طور همزمان در جریان است : یکی نبرد "زر با زور" است و دیگری "نبرد مردم با زر و زور". در این میان آقای خامنه ای نماد و نمایندۀ زور و قدرت است، آنهم بر اساس پشتیبانی که از پاسداران و بسیجیان دریافت می کند و در مقابل آقای رفسنجانی نمایندۀ "زر" یا سرمایه داری مدرن ایران است که از سیاست های اقتصادی و مالی دولت آقای احمدی نژاد ضرر بسیار دیده است. در کنار این نبرد اما شاهد نبرد جامعه هستیم با دارندگان "زر و زور" در ایران. در این نبرد مردم و به ویژه جوانان نقش مهمی دارند که می گویند : این انقلاب متعلق به ما نیست. ندا و سهراب نمایندگان همین نسل جوان هستند که انقلاب اسلامی را نشناخته است. در واقع، وقتی وزیر امور خارجۀ فرانسه، برنارد کوشنر، از جریان دموکراسی خواهی در ایران صحبت می کند و می گوید که کشورش از این جنبش پشتیبانی می کند نظر به همین جوانان دارد. وقتی که نیز او تأکید می کند که این جنبش آینده خواهد داشت منظورش این است که جوانان ایرانی از انقلاب اسلامی بریده اند و خواستار این هستند که بر سرنوشت شان خودشان حاکم شوند.

۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

ترکيب احتمالي کابينه دهم

هر چند با توجه به علاقه احمدي نژاد به انجام تغييرات در کابينه حتي در طول مدت رياست جمهوري اش (که به برکناري تقريبا نيمي از کابينه انجاميد) مي شد حدس زد که کابينه دهم، ترکيبي متفاوت از دولت نهم خواهد داشت اما با تصريح احمدي نژاد بر انجام تغييرات گسترده در دولت بعدي، اين گزاره قطعي است که کابينه دوم احمدي نژاد، چهره اي جديد خواهد داشت. البته از حالا نمي توان پيش بيني دقيقي از حجم تغييرات در کابينه داشت چه آنکه همه چيز به شخص احمدي نژاد بستگي دارد و او، ثابت کرده است که چندان قابل پيش بيني نيست. فراموش نکرده ايم وقتي مجلس، فرشيدي، وزير آموزش و پرورش وقت او را استيضاح کرد، احمدي نژاد چه دفاع جانانه اي از او در مجلس نمود و از وي به عنوان يکي از بهترين ها ياد کرد ولي بعد از آنکه مجلس مجددا به فرشيدي راي اعتماد داد، احمدي نژاد او را برکنار نمود. با اين حال، بازار گمانه زني ها در اين باره داغ است و گزارش زير صرفا مروري بر اين گمانه زني هاست که البته همه وزارتخانه ها از جمله وزاتخانه هايي که بدون تغيير مي مانند و نيز چند وزارتخانه راهبردي مانند اطلاعات ، خارجه و دفاع که براي معرفي وزيران ، رئيس جمهور بايد در سطوح بالاي نظام مشورت کند ، در اين گزارش نيامده اند.گفته مي شود احمدي نژاد ، بعد از انتخابات ، کميته اي از حلقه اول نزديکانش تشکيل داده و از انان درباره عملکرد وزريرانش رأي گيري کرده است که در اين رأي گيري ، تنها معدودي از وزيران ، مانند پرويز فتاح ،توانسته اند اتفاق آرا را به خود اختصاص دهند.همچنين ، فهرست هاي گوناگوني به احمدي نژاد پيشنهاد شده است که گزارش حاضر ، به بررسي مهم ترين گزينه ها تا کنون پرداخته است. معاون اول تغيير، پرويز داوودي از مدت ها پيش مطرح بود به گونه اي که يک بار وقتي احمدي نژاد، عصر هنگام به وزارت نيرو رفت، بسياري گمان بردند که رييس جمهور به آنجا رفته است تا به هنگام بازگشت "پرويز فتاح" وزير نيرو را با خود به دفتر رياست جمهوري بياورد به جاي داوودي بنشاندش. اينک از سعيدلو، معاون اجرايي کنوني رييس جمهور و صادق محصولي، وزير کشور و حتي اسفنديار رحيم مشايي به عنوان گزينه هاي احتمالي براي تصدي معاونت اول رياست جمهوري ياد مي شود.هر چند که نزديکان احمدي نژاد به او گفته اند جابجايي محصولي بعد از انتخابات پرماجراي اخير ، صورت چندان خوشي نخواهد داشت و از اين رو ، شانس رحيم مشايي و سعيد لو براي تصدي معاونت اول ، بيش از محصولي است.اگر احمدي نژاد ، تصميم بگيرد که مشايي را معاون اول کند ، اين اقدام او يک "نه" بزرگ و معنادار به مخالفان اصولگراي مشايي خواهد بود که در طول 4 سال گذشته ، خواهان برکناري مشايي از دولت بوده اند. معاون اجرايي احمدي نژاد، سعيدلو را از دست نخواهد داد به ويژه آنکه به مديريت اجرايي وي اعتقاد دارد. با اين حال اگر سعيدلو را به معاونت اول يا وزارت نفت بفرستد، بعيد نيست علي کردان را به جاي وي منصوب نمايد هرچند که در فهرست پيشنهادات ، نام هاي ديگري مانند محرابيان و نيک زاد نيز به چشم مي خورد.معاون حقوقي و پارلماني براي تصدي اين معاونت مهم ، نام فدايي در فهرست بررسي هاي احمدي نژاد است.
سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري
در صورتي که رحيم مشايي به معوانت اولي ارتقا نيابد ، ابقايش در جايگاه کنوني بيش از همه محتمل است. او پيشتر نيز بر تمايل خود بر ادامه کار در سازمان ميراث و گردشگري ، تاکيد کرده بود.به هر حال ، مشايي هر سمتي بگيرد ، وزير نخواهد شد زيرا در مجلس براي گرفتن راي حتما مشکل خواهد داشت و از اين رو ، احمدي نژاد او را در سمتي منصوب مي کند که گذرش به مجلس نيفتد.از بقايي نيز به عنوان آلترناتيو مشايي ياد مي شود.
سازمان حفاظت محيط زيست
کوچک زاده ، نماينده اصولگراي مجلس و نسرين سلطانخواه - تنها کانديداي فهرست اصولگرايان در انتخابات مجلس که ناکام ماند- براي جانشيني فاطمه واعظ جوادي مطرح اند.البته اگر قرار باشد سنت نانوشته رياست زنان بر اين سازمان حفظ شود ، لابد سلطانخواه از کوچک زاده شانس بيشتري خواهد داشت!
آموزش و پروش
در کنار احتمال ابقاي علي احمدي ، از بهروز همتي ، معاون وزير آموزش و پرورش در دوران نجفي که سابقه مديرکلي در برخي استان هاي کشور را در کارنامه اش دارد به عنوان وزير احتمالي ياد مي شود.
بهداشت
 علاوه بر وزير فعلي ، از دکتر سيد شهاب الدين صدر، رييس نظام پزشکي و نماينده مجلس و دکتر جواد نظري مهر عضو کميسيون بهداشت و درمان مجلس و يکي از رؤساي استاني ستادهاي احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري به عنوان گزينه هاي احتمالي براي تصدي پست وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي ياد مي شود.
تعاون
 محمد عباسي، احتمالا جاي خود را به مرتضي نبوي يا فدايي خواهد داد.
کشاورزي
اسکندري نيز هر چند در مجلس توانست از استيضاح برهد اما بسياري از نمايندگان ابقاي او را مصلحتي مي دانند و بر آنند که وي اين بار از سوي رييس جمهور معرفي نخواهد شد. شايد "دارابي" به جاي وي وزير شود و البته از کوچک زاده و پيمان فلسفي هم به عنوان گزينه هاي احتمالي ياد مي شود.
دادگستري
 در کنار ابقاي الهام در سمت وزارتش، از بختياري(استاندار اصفهان و رئيس اسبق سازمان زندان ها) و سعيد مرتضوي (دادستان تهران) به عنوان وزيران احتمالي دادگستري ياد مي شود.
 رفاه و تامين اجتماعي
با توجه به احتمال انحلال وزارت رفاه ، گفته مي شود که احمدي نژاد وزيري براي اين مجموعه معرفي نخواهد کرد تا ماه هاي آخر حيات اين وزارتخانه - که بسياري آن را بي فايده ترين وزارتخانه دولت مي دانند- با سرپرست سپري شود.طبق قانون ، قرار بود با تاسيس وزارت رفاه ، يکي از وزارتخانه ها ، حذف شود تا دولت حجيم نگردد ولي اينک ، گويا قرعه حذف به نام خود وزارت رفاه افتاده است. خروج زاهدي ، وزير علوم، تحقيقات و فناوري از کابينه تقريبا حتمي است و از قائم مقام او ،دکتر حسيني که رياست دانشگاه پيام نور را بر عهده دارد به عنوان مهم ترين جايگزين اش ياد مي شود. هر چند که زاکاني هم در اين خصوص مطرح است.
فرهنگ و ارشاد اسلامي
با انتقاد صريح احمدي نژاد از فضاي فرهنگي کشور، گمانه زني ها درباره تغيير صفار هرندي نيز تقويت شده است و از افرادي مانند شمقدري (مشاور هنري رييس جمهور و از مخالفان صفار هرندي) و رسايي (عضو رايحه خوش و نماينده مجلس) به عنوان جانشينان احتمالي صفار ياد مي شود هر چند که در برخي محافل از کلهر نيز نام مي برند ولي معلوم نيست مجلس اصولگرا به او راي بدهد، ضمن اين که وضعيت سلامت جسمي او نيز مانعي جدي براي انجام وظايف اش خواهد بود.البته برخي فعالان سياسي ، محمدعلي زم - رئيس اسبق حوزه هنري- را نيز به احمدي نژاد پيشنهاد داده اند.
کار
جهرمي، اولين وزيري است که رفتن او از کابينه از مدت ها پيش مطرح بوده است. گفته مي شود وي به قوه قضاييه خواهد رفت تا معاون صادق لاريجاني، رييس آينده قوه شود. از بختياري و محرابيان(وزير صنايع) به عنوان جانشينان جهرمي ياد مي شود.
مسکن
وضع جسماني سعيدي کيا، چندان خوب نيست. او چندي پيش عمل قلب باز انجام داد. بنابراين درباره رفتن او از کابينه هم اخبار متعددي وجود دارد. از علي آبادي، رييس سازمان تربيت بدني به عنوان وزير مسکن و شهرسازي آينده نام مي برند. علي آبادي در سازمان تربيت بدني نشان داد که مهندس خوبي است و از عهده ساخت و ساز به خوبي برمي آيد. يک بار فيروز کريمي نيز به کنايه اين جمله را گفته بود که علي آبادي مدير خوبي است اما در شهرداري.البته سيدمهدي هاشمي و نيک زاد(معاون عمراني وزيرکشور) نيز براي تصدي وزارت مسکن مطح اند.
صنايع
گويا تقدير وزارت صنايع اين است که به دست جوانان اداره شود.گفته مي شود محرابيان جوان در دولت آينده از وزارت صنايع خواهد رفت تا بذرپاش جوان تر جايگزين وي شود؛ البته اگر رفتن بذرپاش از سايپا به "شستا" منتفي شده باشد.
نفت
وزير نفت هم گويا در فهرست تغييرات است. زارعي و سعيدلو به عنوان وزيران ا حتمالي نفت مطح هستند. زارعي را احمدي نژاد در دور قبل نيز مي خواست به عنوان وزير نفت معرفي کند که رأيش را زدند.محصولي هم براي اين وزارتخانه مطرح است ولي مصالح سياسي ، ابقاي او در وزارت کشور را ايجاب مي کند.
راه و ترابري
علاوه بر خود بهبهاني ، علي آبادي نيز علاوه بر آنکه براي وزارت مسکن مطرح است، از جمله گزينه هاي وزارت راه هست. به علاوه از رحيم قرباني، استاندار آذربايجان غربي و از دوستان احمدي نژاد در دوران شهرداري تهران نيز براي جانشيني بهبهاني ياد مي شود و همچنين از مهدي هاشمي معاون وزير کشور هاشمي.او بعد از برکناري پورمحمدي، مدتي به عنوان سرپرست وزارت کشور در کابينه حضوري موقت داشت.
ارتباطات
درباره سليماني ، ضدو نقيض فراوان است ؛ از يک سو گفته مي شود سليماني هم از جمله وزيراني است که در دولت دهم حضور نخواهد داشت و از سوي ديگر به دوستي نزديک او و احمدي نژاد به عنوان عاملي براي ابقايش اشاره مي شود. در ايران، به ويژه کاربران اينترنت از عملکرد وي چندان راضي نيستند.اگر او رفتني باشد ، شايد معاونش محامد پور و وفا غفاريان جايگزين اش شوند.
تربيت بدني
آصفي، سخنگوي وزارت خارجه دولت اصلاحات که هم اکنون سفير ايران در امارات است و علاقه وافري به فوتبال دارد، از گزينه هاي احتمالي براي ارتقا به سمت معاونت رييس جمهور در کسوت رياست سازمان تربيت بدني است. مهرداد بذرپاش و سيد مهدي هاشمي نيز در فهرست هستند.اگر اين سازمان با سازمان ملي جوانان ادغام شود ، بر اهميت آن افزوده خواهد شد.
بنياد شهيد
دهقان هم رفتني است و مهم ترين گزينه براي رياست اين بنياد ، حسين مظفر است که پدر و برادرانش شهيد شده اند.مظفر ، وزير آموزش و پرورش دولت اصلاحات بود و نماينده اصولگراي مجلس است.از زريبافان هم براي رياست بيناد شهيد ياد مي شود.مرکز امور زنان علاوه بر طيب زاده ، از خان مها سلطانخواه و زينب شريعتمداري نيز براي تصدي رياست اين مرکز ياد مي شود.
بانک مرکزي
داووي ، معاون اول کنوني و صمصامي مطرح اند.گفتني است که احمدي نژاد گويا قصد دارد ، معاونان و روساي دستگاه هاي ديگر مانند بانک مرکزي را بعد از تثبيت کابينه اش ، معرفي کند و دست به جابجايي در حوزه هايي که نياز به راي مجلس ندارند ، بزند

فوری: احمدی نژاد به شهادت رسید


با توجه به اینکه عده ای از رسانه ها و شخصیت های سیاسی ما در تغییر مواضع رو دست ندارند! در صورت شهادت دکتر محمود احمدی نژاد ٬مواضع آنها خواندنی و شنیدنی است: تیترهای روزنامه ها و خبرگزاری ها: خبرگزاری فارس: فوری : احمدی نژاد به شهادت رسید
تابناک: احمدی نژاد حقیقتا احمدی بود: مردمی ترین رئیس جمهور به شهادت رسید
عصر ایران: گزارش تصویری از محل ترور: شهادت دومین خادم ملت
قلم پرس: اختصاصی : ملت داغدار شد: احمدی نژاد از بین ما رفت
رجا نیوز: مخالفین آسوده باشند!: احمدی نژاد به رجایی پیوست
انصار نیوز: عاملین ترورافشاء شوند: احمدی نژاد شهادتت مبارک
جهان نیوز: باشروع تحقیق تفحص از محل ترور: احمدی نژاد به لقاءالله پیوست
فردا نیوز: در گفتگو با کارشناسان: ضربه سنگین شهادت احمدی نژاد به کشور
کیهان: با تسلیت به محضر امام زمان (عج): احمدی نژاد آسمانی شد
اعتماد ملی: احزاب محکوم کردند: رئیس جمهور ترور شد
اعتماد: غرب محکوم کرد: ترور ناجوانمردانه رئیس جمهور
مواضع شخصیتها:
قالیباف: به یاد شهید٬ منوریل اتوبان احمدی نژاد را عملیاتی می کنیم: خدمات دولت احمدی نژاد به شهرداری فراموش نخواهد شد
محسن رضایی: هرگز رشادتهای احمدی نژاد را در جبهه غرب فراموش نخواهیم کرد
میرحسین موسوی: مصاحبه نمی کنم
هاشمی رفسنجانی: با انتشار نامه خصوصی از احمدی نژاد: احمدی نژاد را همچون فرزندم دوست می داشتم!
حسن روحانی: پرونده هسته ای با رشادت احمدی نژاد بسته شد
لاريجاني: ملت ايران جواب امپرياليست زبون را بي پاسخ نخواهد گذاشت
کروبی: اتفاقا دیشب خواب احمدی نژاد را می دیدم
خاتمی: خشونت را محکوم می کنیم!
و اما مردم در گفتگو با خبرنگاران:
دیگر چنین خادمي نخواهیم دید .

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

احمدی نژاد خواستار محکومیت آلمان شد


تاریخ انتشار مقاله 13/07/2009 به روز شده 13/07/2009 04:43 TU
در جلسۀ هفتگی هیأت دولت، محمود احمدی نژاد به قتل " مروه الشربینی"، یک زن مصری در دادگاه آلمان را نقض حقوق بشر خواند و گفت که دولت آلمان باید پاسخگوی این قتل باشد. قرار بود این زن مصری در دادگاهی، علیه متهم شهادت بدهد که با توسط ضربات چاقوی متهم در محوطۀ دادگاه به قتل رسید. محمود احمدی نژاد گفت رفتاری که کشوهای غربی در این ماجرا نشان داده اند، مانند رفتار این کشورها در قبال " کشتار مردم بی گناه غزه" است. احمدی نژاد به موضع گیری کشورهای غربی در قبال مسائل اخیر ایران اشاره کرده و افزوده است "وقتی عده ای در تهران با حرکتی مشکوک و هماهنگ به خیابان ها می آیند و اموال عمومی را آتش می زنند، مدعیان حقوق بشر پیدا می شوند، اما وقتی یک زن بی گناه در دادگاه آلمان کشته می شود، از کسی صدا در نمی آید". احمدی نژاد قتل این زن مصری محجبه را اقدامی هماهنگ دانست و گفت این جنایت قطعاً هماهنگ شده و به دلیل " نادیده گرفتن حقوق ابتدایی مردم" در آلمان، خواستار محکومیت این کشور در شورای امنیت شد. احمدی نژاد با بیان مسئلۀ حجاب در کشورهای اروپایی و تأکید بر اینکه این زن محجبه بوده و دولت آلمان تاکنون در مورد قتل وی اقدامی نکرده است، به رفتار دولت فرانسه با زنان محجبه نیز اشاره کرد و گفت در فرانسه " گشت گداشته اند تا روسری را از سر زنها بکشند"، اما این طرح شکست می خورد. وی خواستار رسیدگی به قتل این زن مصری و محاکمۀ پلیس و قاضی دادگاه آلمان شد. به دنبال قتل مروه الشربینی، تجمعات اعتراضی متعددی از سوی گروههای نزدیک به دولت صورت گرفته است. روز جمعه، شرکت کنندگان در نماز جمعه، اين اقدام را محكوم كردند. ضمن آنکه خبرگزاری های دولتی از این زن با عنوان شهید حجاب یاد می کنند. روز شنبه گروهی از معترضان در مقابل سفارت آلمان در تهران تجمع کردند. وزارت امور خارجۀ ايران در واكنش به اين موضوع، سفير آلمان در تهران را احضار و به قتل مروه الشربينى اعتراض کرد. گفتنی است مروه الشربینی، که در آلمان زندگی می کرد، چند روز پیش در دادگاهی که برای رسیدگی به شکایت وی تشکیل شده بود، در مقابل همسر و فرزند سه ساله اش، در حالی که باردار بود، با هژده ضربۀ چاقو به قتل رسید.

٤١ روزنامه نگار طی یکماه گذشته بازداشت شده اند

تاریخ انتشار مقاله 13/07/2009 به روز شده 13/07/2009 06:11 TU
گزارشگران بدون مرز از زندانی شدن چهل و یک روزنامه نگار در یکماهۀ پس از انتخابات ریاست جمهوری خبر داد. این سازمان که در این خصوص بیانیه ای صادر کرده، ضمن محکوم کردن افزایش فشارها بر روزنامه نگاران در ایران، شرایط حاضر را بسیار نگران کننده دانست. طی دو روز گذشته، دو عکاس خبری، مجید سعیدی و توحید بیگی بازداشت شده اند. توحید بیگی در جریان انتخابات از مهدی کروبی حمایت کرده بود. مجید سعیدی، دیگر عکاس بازداشت شده نیز از عکاسان سرشناس ایرانی است که با آژانس های عکاس داخلی و بین المللی بسیاری همکاری دارد. هنگامه شهیدی، روزنامه نگار و بلاگ نویس نیز از دو هفتۀ پیش در بازداشت به سر می برد. سمیۀ نصرتی، روزنامه نگار حیات نو نیز در روزهای گذشته از دیگر روزنامه نگاران دستگیر شده است. هر چهار روزنامه نگار و عکاس دستگیر شده به مکان نامعلومی برده شده و تاکنون هیچ تماسی با بستگان خود نداشته اند. ژیلا بنی یعقوب، محمد قوچانی، بهمن احمدی امویی، مازیار بهاری، مهسا امرآبادی، نیز از دیگر روزنامه نگاران زندانی هستند. مهسا امرآبادی، روزنامه نگار روزنامۀ اعتماد ملی نزدیک به یک ماه است که در بازداشت به سر می برند. این روزنامه نگار زن تاکنون تماسی با خانوادۀ خود برقرار نکرده و گفته می شود که باردار نیز هست. سازمان گزارشگران بدون مرز در این بیانیه از دولت ایران خواسته است هرچه سریعتر روزنامه نگاران و دیگر بازداشت شدگان روزهای اخیر را آزاد کند

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

به چه قانون نا نوشته سینه جوانان ما را به گلوله بستید؟

مرگ سهراب اعرابی جوان نوزده ساله
تاریخ انتشار مقاله 12/07/2009 به روز شده 12/07/2009 17:00 TU
بر اساس آخرین گزارش ها ، سهراب اعرابی- جوان نوزده ساله ای که خبر در گذشت او در زندان اوین در روز یکشنبه منتشر شد- در این زندان در بازداشت نبوده و مرگ او در اثر اصابت گلوله در جریان سرکوب تظاهرات مردم علیه نتایج انتخابات روی داده است. این جوان نوزده ساله در شامگاه روز نوزدهم خردادماه هدف تیر اندازی یک عضو بسیج از پشت بام پایگاه گردان ١١٧عاشورا، ناحیۀ مقاومت بسیج ویژۀ قدس، در تقاطع خیابان آزادی و خیابان جناح، قرار گرفته و به بیمارستان منتقل شده است ولی معالجات مؤثر واقع نشده و در گذشته است. خانوادۀ سهراب از روز بیست وپنجم خرداد در جستجوی او بوده اند و بالاخره در روز شنبه بیست تیرماه از سوی مأمورین مجموعه عکس هائی از کشته شدگان وقایع اخیر به خانوادۀ او نشان داده شده و خانواده او را از روی عکس شناخته اند. جنازۀ سهراب تحویل خانوادۀ او شده و قرار است که فردا (دوشنبه) به خاک سپرده شود. به گزارش خبر گزاری مجموعه فعالان حقوق بشر درایران (هرانا) مراسم تشییع پیکر سهراب اعرابی جوان 19 ساله، فردا مورخ 22 تیرماه ساعت 8 صبح مقابل غسالخانه ی بهشت زهرا برگزار می شود.قابل ذکر است که قاضی مربوطه مخالفتی با برگزاری مراسم تشییع نداشته است. به گفته ی یکی از منابع مطلع قاضی پرونده عنوان داشته است، سهراب به ضرب گلوله و در تجمع میدان آزادی کشته شده و یکی از هفت نفری هست که در تیراندازی یکی از نیروهای بسیج به سمت مردم جان باخته، تا کنون هویت سه تن از این هفت نفر شناسایی شده است. هر چند منابع دیگری از جان باختن وی در زمان بازداشت در زندان اوین خبر داده اند.
آیااینست مردم سالاری دینی

۱۳۸۸ تیر ۱۳, شنبه

اعترافات رسانه‌ای افرادِ دربند، بازی باخت- باخت

تاریخ انتشار مقاله 04/07/2009 به روز شده 04/07/2009 09:49 TU
حکومت‌های خودکامه و تمامیت طلب برای فرار از اتهام عدم مشروعیت و استبداد و مقابله با بحران بی اعتمادی، چاره‌ای بجز انتساب مدیریت مخالفت‌ها و اعتراضات به دشمنی موهوم با اتکا به تئوری توطئه ندارند و عنصر خارجی یا بیگانه در این میان بهترین گزینه است. بدین ترتیب رژیم خودکامه اولا مخالفان خود را بدنام کرده و مورد اتهام زنی و محاکمه و حذف از عرصۀ سیاسی قرار می دهد و هم چنین جلوه گر می سازد که مردم با آنها هستند و دست و توطئۀ خارجی مسئول نارضایی‌ها و اعتراض‌هاست. اعترافات اجباری با این هدف از افراد گرفته می شوند که تئوری حکومت در نسبت دادن اعتراضات به خارج شواهدی پیدا کند که از ابتدا فاقد ان بوده است.
بازی باخت - باخت
 در اعترافات اجباری رسانه ای طرف اعتراف کننده عملا نشان می دهد که قادر به تحمل فشارها و شکنجه‌های روحی و جسمانی حکومت نبوده است و نمی خواهد بیش از این خود را هزینۀ اعتراضات یا مخالفت با حکومت سازد. در دنیای واقع شمار کسانی که در برابر این فشارها و شکنجه ها تاب آورده‌اند بسیار اندک بوده است و اصولا انتظاری غیر از این نمی توان داشت. تعداد قهرمانان در این جهان بسیار اندک است حتی اگر بازار خوبی برای کالای قهرمانی وجود داشته باشد. اما غیر از اعتراف کننده، اعتراف گیرنده نیز عملا اعتراف می کند که مستاصل است و به غیر از تمسک به زور نمی تواند مخالفانش را به سکوت یا بیان چیزهایی که می خواهد وادار کند. بدین ترتیب در هر برنامۀ اعتراف تلویزیونی هم اعتراف کننده و هم اعتراف گیرنده به ضعف خود اعتراف می کنند با این تفاوت که ضعف اعتراف کننده قابل فهم و انسانی و قابل همدردی است و ضعف اعتراف گیرنده، مشمئز کننده، زیاده خواهانه و غیر قابل قبول است.
چرا اعتراف گیری؟
چرا علی رغم وقوف حکومت ایران به غیر قانونی، غیر اخلاقی و غیر موثر بودن اعترافات در تغییر افکار عمومی اعترافات اجباری در مقابل دوربین تلویزیون دولتی گرفته می شود؟ در پاسخ به این سوال می توان به موارد زیر اشاره کرد: انتقام گیری شخصی از رقبای دیرین، فرافکنی اعتراضات و نارضایی‌ها و چشم بستن بر آنها، ایجاد ارعاب و وحشت همگانی، به رخ کشیدن قدرت رژیم برای درهم شکستن مخالفان به مخالفان و مردم، اقناع عمومی از جهت توجه حاکمان به ارزش‌هایی مثل استقلال یا باورهای دینی، تقویت روحیۀ طرفداران اندک و در محاصره، فراهم کردن زمینه برای حذف سیاسی بخشی از نیروهایی که قبلا خودی شمرده می شدند، توجیه سرکوب شدید مردم بی دفاع تا حد شلیک مستقیم به مردم و شکنجه و زندانی کردن هزاران نفر، حفظ انسجام ایدئولوژیک در شرایط مخالفت عمومی با ایدئولوژی ‌ای که رمز سعادت همگانی معرفی می شود، حفظ وجهۀ رهبرانی که خود را منجی جامعه می دانند ولی مردم آنها را نمی خواهند، و بار دیگر اثبات تئوری توطئه علیه گروه برگزیده. برخی از موارد فوق آن چنان وسوسه کننده‌اند که رژیم خودکامه علی رغم وقوف به مشکلات این روش نمی تواند از آنها چشم بپوشد.
توهم
 اعتراف گیرندگان با تمسک به مخالفت دیگران، "دشمنی" غدار، غیر قابل گفتگو، غیر قابل بخشش و عاری از همه‌ی ارزش‌ها می سازند تا در مقابل خود را خیر مطلق معرفی کنند. هر دو سوی این داستان توهمی بیش نیست: نه مخالفت ها و حتی دشمنی‌ها پایدارند و نه خیر مطلق در این خاک وجود دارد. دنیای اعتراف گیرندگان دنیایی مالیخولیایی است که در ان سازمان سی آی ای می تواند در عرض سه چهار روز 400 میلیون دلار (تیتر اول کیهان، 2 تیر 1388) را هزینه کند تا سه میلیون نفر ایرانی را برای اعتراض به خیابان‌ها بیاورد، در حالی که بودجۀ اعلام شده توسط امریکا برای همۀ فعالیت های رسانه‌ای و اطلاعاتی در مورد ایران ظاهرا سالی بیش از 75 میلیون دلار نبوده است که این رقم نیز دقیقا معلوم نیست هزینه شده باشد.
 فرایند خود تخریبی
اعترافات اجباری در کنار دیگر روش‌های سرکوب بیان ضمنی این واقعیت توسط حکومت است که باید مخالفان را تخریب و تحقیر کرد حتی اگر خود حکومت نیز تخریب و تحقیر شود. حکومت با تخریب خود مخالفانش را از قهرمان شدن باز می دارد. حاکمان با پخش اعترافات زندانیان از تلویزیون به مردم می گویند که اگر قرار باشد آنها به دره سقوط کنند مخالفان جدی شان را نیز با خود به همراه می برند یا پیش از سقوط آنها را لت و پار یا بی آبرو می کنند. تخریب دیگران به همراه تخریب خود (کندن فرمان اتومبیل حکومت در بزرگراه، تعبیری که مدیر مسئول کیهان سالها قبل در بیان وضعیت ذهنی اقتدارگرایان به کار برد) گام دیگری است از روحیه‌ی خود تخریبی خودکامگان. بنا به این وضعیت ذهنی، خودکامگان با اعمال خود شبیه به اعتراف گیری وصف حال خود را می گویند که اگر قرار نیست دیگ حکومت برای "من خودکامه" بجوشد نباید برای دیگران نیز بجوشد

۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعه

مداخلۀ نظامی اسرائیل در ایران چقدر محتمل است؟

تاریخ انتشار مقاله 03/07/2009 به روز شده 03/07/200914:40 TU
نیکلا سرکوزی و بقیۀ رهبران کشورهای ذینفع همه اطلاعاتی بدست آورده اند که نشان از یک حادثۀ غیر مترقبه دارد. حادثه ای که می تواند در همین روزهای آینده اتفاق بیفتد. وقتی از طالبان پاکستان صحبت میشود هیچ معنای دیگری جز القاعده بر آن متصور نیست. چرا که گروههای لشگر طیبه، لشگر جنگوی، و یا جیش محمد، در واقع هسته اصلی سازمان بن لادن بشمار می روند. بررسی مجلات هفتگی فرانسه را با نوول ابسرواتور آغاز میکنم که سرمقاله اش بقلم ژان دانیل به بررسی احتمال دخالت نظامی اسرائیل در ایران اختصاص دارد. ژان دانیل در این مقاله به یادآوری سخنان نیکلا سرکوزی در یک مراسم ناهار پرداخته، که در آنجا سرکوزی در پاسخ به پرسشی در بارۀ اسرائیل گفته است که اصلاً مطمئن نیست که آنها به ایران حمله نکنند. او اضافه کرده است که اسرائیلی ها وسوسۀ زیادی برای انجام این کار دارند. بعقیدۀ نیکلا سرکوزی، حتی شیمون پرز هم به چنین حمله ای تمایل دارد. ژان دانیل سپس برای توضیح علل نگرانی خود از علائمی که هر روز بیش از پیش چنین احتمالی را تقویت می کنند، از یک تلویزیون اسرائیلی خبری را نقل کرده است مبنی بر اینکه " پرزیدنت اوباما طی بیانیه ای توضیح داد که یکی از دیپلمات هایش را در اسرائیل مامور کرده است تا به مقامات مسئول آن کشور بقبولاند که آمریکا مایل نیست بطور غیر مترقبه ای از حادثۀ حملۀ اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران باخبر گردد. نویسنده نتیجه می گیرد که این نشانه ها خبر از این می دهند که نیکلا سرکوزی و بقیۀ رهبران کشورهای ذینفع همه اطلاعاتی بدست آورده اند که نشان از یک حادثه غیر مترقبه دارد. حادثه ای که می تواند در همین روزهای آینده اتفاق بیفتد. این اخبار در عین حال این نکته را تایید می کند که اسرائیلی ها توانسته اند مثل همیشه استقلال نظر خود را در مقابل متحد بزرگشان همچنان حفظ کنند. ژان دانیل سپس حوادث سیاسی متعددی را یادآوری می کند که نشان می دهند آمریکا اخیراً بارها کوشیده است از طرق دیپلماتیک به اقدامات بازدارنده علیه حملات احتمالی اسرائیل دست بزند. ژان دانیل سرانجام موقعیت و ترکیب دولت نتانیاهو را مورد بررسی قرار می دهد و می نویسد ترکیب کابینه با حضور راست های افراطی و نیز احزاب مذهبی تردیدی باقی نمی گذارد که پذیرفتن مذاکره با فلسطینیان و تحقق دو دولت از سوی چنین کابینه ای ناممکن است. بعقیدۀ ژان دانیل درست بهمین دلیل مطمئن ترین وسیله برای خنثی کردن فشارهای بین المللی، توسل به یک مداخلۀ نظامی در ایران است. حادثه ای که قاعدتاً نمی تواند منتظر پایان یافتن انتخابات در ایران بماند. نوول ابسرواتور این هفته گزارش دیگری هم دارد در باره وضعیت پاکستان. این مطلب با تیتر ترسناک بمب اتمی در دسترس طالبان، به بررسی احتمالاتی می پردازد که شانس طالبان را برای بدست آوردن صد بمب اتمی که در ذخایر نظامی پاکستان پنهان هستند برملا می سازد. حالا که صحبت پاکستان مطرح شد، بد نیست به تفسیر مفصلی اشاره کنم که نشریه لوپوئن این هفته در بارۀ پاکستان و جنگ منطقه سوات دارد. برنارد هانری لوی، نویسندۀ سرشناس فرانسوی، که قبلاً کتابی در بارۀ پاکستان نوشته است، در این تفسیر شدیداً نسبت به آیندۀ پاکستان و نیز ناتوانائی های غرب در برخورد با آن اظهار نگرانی می کند. نویسنده مدعی است که پاکستان انبار باروت جهان معاصر است. او میگوید: هر بار که دولت پاکستان مدعی شد که یکی از رهبران طالبان را دستگیر کرده، بخوبی معلوم بود که این عناصر همواره در دسترس آنها بوده اند و تنها انتظارشان این بود که زمان مناسب برای بهترین قیمت را بیابند. نویسنده می گوید: در حالیکه اینک وارد سومین هفتۀ جنگ در درۀ سوات شده ایم، هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که سرانجام آن چه خواهد بود. نویسنده توضیح می دهد که وقتی از طالبان پاکستان صحبت میشود هیچ معنای دیگری جز القاعده بر آن متصور نیست. چرا که گروههای لشگر طیبه، لشگر جنگوی، و یا جیش محمد، در واقع هستۀ اصلی سازمان بن لادن بشمار می روند. این گروهها گر چه بنظر می رسد که در درون جامعۀ اکثریت نداشته باشند، اما آنها قادرند با استفاده از سازمانهائی که هدف اعلام شدۀ خود را " انسان دوستانه " وانمود می کنند، مثل سازمان الرشید، اهداف خود را تامین کنند. سازمان الرشید که در ماجرای زلزلۀ سال 2005 در ردیف اول نیروهای کمک رسان قرار داشت، هم اکنون هم نقش اول را در رسیدگی به وضعیت آوارگان منطق سوات ایفا می کند. به این ترتیب، وقتی این دروغ را به خورد ما می دهند که گویا طالبان در درۀ سوات مستقر هستند و ما در حال نابودی آنها هستیم، واقعیت این است که مجموعه این گروههای " انسان دوستانه " یا جنگنده و غیره، در سراسر کشور مستقر هستند، در قلب شهر های بزرگ، در جاهائی مثل " مسجد سرخ" که در چند متری سفارتخانه ها ی خارجی در اسلام آباد قرار دارد. و یا حوزۀ علمیه " بی نوری تاون" در یک کیلومتری کنسولگری آمریکا در کراچی. نویسنده یاد آوری می کند که تا همین چند سال پیش که خود از این حوزۀ علمیه دیدن کرده است، این محل برای تمرینات نظامی مورد استفاده قرار می گرفته است. حتی مدتها بعنوان بیمارستان عمل می کرده است و شخص بن لادن در همین محل مورد معالجه قرار گرفته است. نویسنده سپس به ماجرای ذخایر هسته ای پاکستان می پردازد و می گوید: اگر کسانی نگرانند که ایران روزی در آینده سلاح اتمی پیدا کند، باید گفت که پاکستان هم اکنون بمب اتم در اختیار دارد. و در همین چند سال گذشته پدر بمب اتم پاکستان " عبدالقادر خان" در حال انتقال اسرار اتمی کشورش نه تنها به ایران و کره شمالی، بلکه به گروههای افغانی – پاکستانی وابسته به سازمان الرشید بوده است. نویسنده در پایان گر چه از سیاست های جدید اوباما و فرانسه در بارۀ پاکستان اظهار خشنودی می کند، با این حال معتقد است که تا بحال نه کارهائی که لازم است انجام شده اند و نه چشم اندازی برای امید وار بودن وجود دارد.

ایران در مطبوعات فرانسه

به قلم : لادن فیروزبخت
 تاریخ انتشار مقاله 28/06/2009 به روز شده 03/07/2009 10:22 TU
ایران و اهمیت و قایع پس از انتخابات همچنان با گذشت بیش از دو هفته از اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری موضوعی است که نه تنها باعث دغدغه خاطرجامعه ایرانیان داخل و خارج از کشور است، بلکه هنوز چشمهای جهانیان هم متوجه این حرکت است. گروهی به دنبال این هستند که اطلاعات بیشتری درباره ایران و جامعه ایرانی بدست آورند ویا اطلاعات قبلی خود را تکمیل کنند تا دست آخر بتوانند به نتیجه ای قابل قبول نائل شوند. البته جایگاه خاص رسانه های گفتاری و نوشتاری در پیگیری این رویدادها و اطلاع رسانی و توجه این گروه است که باعث می شود تا رخدادهای جهان به پستوی حافظه منتقل نشود و یا به قول معروف آرشیو نشود. ایران همچنان در بحران پس از انتخابات به سر می برد. اطلاع رسانی صحیح با مشکل روبروست. شهروندان ایرانی خود تبدیل به خبرنگار شهروند شده اند و به جهان اطلاع رسانی می کنند. رسانه های خارج از کشوردر دو نوع فارسی زبان و غیر فارسی زبان نه تنها به اطلاع رسانی که همچنان به تحلیل مشغولند. از همان روزهای اولیه پس از اعلام نتایج انتخابات، پرسسشهایی برای یافتن پاسخ و راه حلی جهت برون رفت از این بحران مطرح شد. با وجودیکه هر روز پرسشهای جدیدی در مورد این رویدادها مطرح می شود اما همچنان روزنامه نگاران به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشهای اولیه خود نیز هستند. در ایران امروز چه می گذرد؟ آیا حرکتی از سوی ایرانیان در مخالفت با رژیم حاکم بر ایران در شکل افراطی دولت احمدی نژاد است یا جنگی است در بین سطوح بالای حاکمیت؟ یان ریشارد، تحلیلگر اجتماعی مسائل ایران، در گفتگویی با نوول اوبزرواتور، می گوید: در این حرکت می توان دو مورد مخالفت ایرانیان با رژیم افراطی و همچنین اختلاف اساسی بین رده های بالای حاکمیت انقلاب اسلامی، دو واژه سیاسی که با هم عجین نمی شوند، را مشاهده کرد. رژیمی که در طی سی سال با ترکیبی از اعمال خشونت و سعی در کسب مشروعیت برای خود به حیات سیاسیش ادامه میدهد. این تحلیلگر مسائل ایران در ادامه از امید ایرانیان در 8 سال حضور دولت اصلاح گرا، و امیدی که در این دوران در دلهای ایرانیان جوانه زده بود که شاید انقلاب اسلامی بتواند کمی اصلاح شود البته امید برای دستیابی به اندکی بیشتر آزادی هم می گوید. اما از زمان انتخاب احمدی نژاد در سال 2005 به ریاست جمهوری ایران، تمامی سیستم این رژیم با نوعی کودتا، تعادل و توازن خود را از دست داد و اندک اندک نظامیان سپاه پاسداران و بسیج در بسیاری از رده های کشور، از جمله فرمانداران استانها، در مجلس، در سفارتهای ایران، در بخشهای حساس اقتصادی، نفتی، نظامی و هسته ای جایگزین افراد پیشین شدند و اداره امور را به دست گرفتند. یان ریشارد که نویسنده چندین اثر همچون " اسلام شیعی" ، "ایران در قرن بیستم" و "ایران، خاستگاه انقلاب اسلامی" است در ادامه می گوید که سیاستهای احمدی نژاد در تضاد با رهبران قدرتمند انقلاب ازجمله مرد شماره دو هاشمی رفسنجانی است. این تحلیلگر آشنا به مسائل ایران از مناظره های تلویزیونی میان نامزدهای انتخاباتی یاد می کند که در آن اتهاماتی بسیار شدید در موارد اقتصادی و سیاستهای دیکتاتورمآبانه و اقتدارگرایانه، دروغ و هرج و مرج عنوان شد. یان ریشارد معتقد است که رژیم اسلامی پس ازگذشت سه دهه لباس چرکش را در برابر چشم عموم شست. و در پاسخ به سوال گزارشگر نوول اوبزرواتور که بزرگترین شگفتی این انتخابات ریاست جمهوری برای او چیست می گوید که هیچ کس باور نداشت که چنین انفجارمردمی به یکباره جامعه ایران را در بر گیرد، حضوراینچنین گسترده ومسئولانه هواداران موسوی، که بیشتر اوقات در سکوت برگزار شد، اجتماعی با صلح وآرامش همراه بود. آیا ایران قبل از انتخابات و ایران پس از انتخابات، دو ایران متفاوت است که در مواجهه با یکدیگر قرار گرفته اند که نه می توانند و نه می خواهند با یکدیگر به حیات خود ادامه دهند. رشد اجتماعی و فرهنگی قابل توجه در ایران، کودکانی که از شیر ایدئولوژی اسلامی تغذیه شدند ودر جوامع غربی و یا دانشگاههای ایران تحصیل کردند. و گروهی نیز که صاحب منافع اقتصادی عظیمی شدند، فاصله عمیق اجتماعی ایجاد شده که حتی طرحهای اجتماعی نیز موفق به کاهش این فاصله نمی شود. به گفته ریشارد در کودتاهای پیشین ایران دست قدرتهای خارجی دیده می شد ولی این بار این جریانهای داخلی هستند که نقش بارزی دارند. لوپوئن، هفته نامه دیگرفرانسوی از ندا، دختری که سمبل اعتراضات پی از انتخابات شد با عنوان شهید ایران یاد می کند و صحنه بر زمین افتادن دختر جوان که گلوله به او اصابت کرده و پیکرش در خون غلطیده را برای خوانندگان غربی با جزئیات و همراه با صفحه ای که به عکسهایی از ندا اختصاص داده در برابر چشمان خواننده قرار می گیرد. البته لوپوئن یاد آور می شود که البته این دختر جوان تنها قربانی حملات نیروهای بسیجی که حامل سلاحهای گرم و سرد بودند نیست، طبق گزارش منابع مختلف چند ده تن در این خشونتها جان خود را از دست داده اند. کوریه انترناسیونال در شماره این هفته خود نه تنها صفحه روی جلد و صفحات زیادی را به رخدادهای پس از انتخابات ایران اختصاص داده، نباید از زمینه سبز روی جلد و حاشیه های سبزی که در تمامی صفحاتی که از ایران صحبت شده، رنگ سبزی که نماد این حرکت است، و سخت توجه علاقمندان به ایران و مسائل ایران را جلب می کند، غافل شد. واژه ایران که با حروف درشت به چاپ رسیده، در ادامه این پرسش را به همراه دارد که چرا انقلاب و تغییر در پس این حرکتهای اخیر رخ نداد. این هفته نامه می نویسد: دستور توقف تظاهرات صادر شد، دستگیریها چند برابر شد، مطبوعات و رسانه ها اجازه فعالیت آزاد ندارند. اما در صورتی هم که تاکنون این تظاهرات و حرکتها به نتیجه اصلی نائل نشدند، با این وجود رهبران کنونی جمهوری اسلامی از بحران مشوعیت در عذابند. کوریه انترناسیونال می نویسد: حتی اگر رژیم اسلامی در حال سقوط نیز نباشد،باز هم مشاهده می کنیم که اساس و بنیاد این رژیم که بر شالوده ایدئولوژی دینی بنا شده بود با شکست مواجه شده است. در این تعبیراسلام شیعی، فقهای شیعه پاسداران و محافظان جامعه هستند هم در امور عرفی و اجتماعی و هم سیاسی. این همان ولایت فقیه است که محور قرار گرفته، اما از جمعه هفته پیش، پس از سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی که از قدرت ولایت فقیه هم استفاده کرد ومهر تائید بر انتخاب احمدی نژاد زد، اوضاع تغییرکرد، میلیونها ایرانی به این صحبتها گوش نداده و بازبه حمایت از یکی از نامزدهایی که مواضعش بیشتر به ایرانیان نزدیک بود به خیابانها آمدند. کوریه انترناسیونال همچنین از دوران انقلاب اسلامی به رهبری آیت الله خمینی یاد می کند که سخنان وی از طریق نوارهای ضبط صوت و مخفیانه در میان مردم دست به دست می شد و آیا امروز تلفن همراه همان نقش را ایفا کند؟ در جائی دیگر، این هفته نامه با چاپ صفحه اول روزنامه دولتی جام جم، می نویسد 3 رهبر اروپائی، نیکلا سارکوزی، گوردون براون و آنگلا مرکل در لیست سیاه جمهوری اسلامی قرار دارند چرا که به خود اجازه داده اند در امور داخلی ایران دخالت کنند. از مقاله چاپ شده درروزنامه کیهان یاد می برد که میرحسین موسوی را بازنده بزرگ این انتخابات با اختلاف رای 12 میلیونی می داند. کوریه انترناسیونال همچنین در شماره این هفته کارتونهایی از خبرنگاران خارجی و ایرانی با ذکر منبع به چاپ رسانیده است.

۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

کاهش تولید داخلی و افزایش واردات و قاچاق در ایران

به قلم : شاهرخ بهزادی
تاریخ انتشار مقاله 01/07/2009 به روز شده 01/07/2009 17:36 TU
افزایش بیش از حد واردات کالاهای مصرفی و توسعه قاچاق انواع محصولات مصرفی، تولید کنندگان داخلی را در معرض ورشکستگی قرار داده است. "محمد مروج" رئیس هیات مدیره انجمن صنایع نساجی کشور اظهار داشته است که آمار قاچاق پارچه به کشور حدوداً 40 برابر واردات رسمی آن است.وی به تعطیلی و کاهش تولید کارخانه های پارچه سازی بزرگی مانند نساجی مازندران، ریسندگی کاشان و چیت سازی تهران اشاره کرده است. از سوی دیگر، در زمینه تولید چای، رئیس هیأت مدیره سندیکای چای شمال اظهار داشته که چهار هزار تن چای خشک از سال گذشته هنوز در انبارهاباقی مانده است."رحمت سمیعی" گفته است که در سال جاری حدود 14 هزار تن چای خشک در گیلان تولید شده که ازاین مقدار 11 هزار و 600 تن هنوز در انبارها باقی مانده است. بر همین روال ،دبیر انجمن برنج ایران از دولت خواسته است که از واردات برنج ممانعت بعمل آید.با وجودیکه مقادیر قابل توجهی برنج از سال گذشته در انبارها باقی مانده، تنها در دوماهه اول سال جاری، دولت جمهوری اسلامی مبادرت به واردات بیش از 227 هزار تن برنج به ارزش تقریبی 190 میلیون دلار نموده است. در حالیکه قیمت شکر سفید داخلی دز سال 1387 بطور متوسط برابر 632 تومان در هر کیلو محاسبه شده، شکر سفید خارجی به قیمت 352 تومان در هر کیلو و با عوارض 20 در صدی وارد کشور گردیده است.در این شرایط نابرابر رقابتی، دولت کنونی به یکباره در سال 1384 تعرفه شکر سفید را از 150 به 50 در صد و سپس در سال 1385 به 20 در صد کاهش داده است.این اقدام منجر به کاهش 75 در صدی تولید شکر در سال 1387 گردیده است. در این اثنا مبادلات تجاری ایران و آمریکا نیز ازاین شرایط سود جسته و به میزان قابل توجهی افزایش یافته است."اسدالله عسگر اولادی"عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران از مبادله تجاری 154 میلیون دلاری ایران وآمریکا خبر میدهد.وی گفته است که مبادلات تجاری بین دو کشور در سال 2007 میلادی به مرز 250 میلیوندلار و در سال 2008 به مرز 550 میلیون دلار رسید. کوتاه سخن اینکه بخش کشاورزی ایران در سال 1383 دارای تراز مثبتی به میزان 28 میلیون دلار بوده که در سال 1387 به لحاظ اینگونه واردات بی رویه و کاهش تولیدات داخلی یک تراز منفی 6 میلیارد دلاری را نشان میدهد. شایان توجه است که طی چهار سال گذشته در آمدهای ارزی ایران از فروش نفت وگاز بالغ بر 272 میلیارد دلار بوده ، در حالیکه این در آمدها طی 8 سال ریاست جمهوری "محمد خاتمی "فقط 172 میلیارد دلار بوده است. به دیگر بیان متوسط سالانه در آمد نفت و گاز دولت نهم بیش از سه برابر این در آمدها در دولت قبلی بوده است. علیرغم افزایش چشمگیر در آمدهای نفتی طی چهار سال گذشته، شاهد افزایش روند بیکاری و افزایش نرخ تورم در ایران میباشیم.بیکاری روزافزون و تورم 25 در صدی موجب تضعییف هر چه بیشتر طبقات متوسط و کم در آمد جامعه شده وادامه این رونداکثریت جامعه را بسوی فقر سوق میدهد. پرسش اینست که این روند تا چه زمانی ادامه مییابد و چه بهائی برای آ ن باید پرداخت؟

آیا ریاست جمهوری احمدی نژاد مخل منافع و امنیت ملی است؟

 تاریخ انتشار مقاله 29/06/2009 به روز شده 29/06/2009 15:04 TU
در روزهای پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری با چهار دسته از رخدادها در روابط خارجی ایران مواجه هستیم: 1) عدم تبریک عموم سران کشورها به طرف ظاهرا پیروز و محدود شدن تبریک گفتگان به چاوز، مدودوف، حسن نصر‌الله، بشار اسد و حماس، 2) بحران روابط با دول اروپایی با اوج گیری اظهار نظرهای مقامات ایران در مورد دست داشتن این دولت‌ها در اغتشاشات جهت انتساب اعتراضات به خارج و تسهیل پایان بخشیدن به آنها با این گونه اتهامات و در پی آن اخراج دو تن از کارکنان انگلیسی سفارت انگلیس در تهران و بازداشت هشت تن از کارکنان ایرانی این سفارت، 3) احضار نمایندگان ایران در برخی از کشورهای اروپایی به وزارت خارجه‌ی این کشورها در اعتراض به خشونت علیه مردم و خواست پایان خشونت‌ها توسط وزیران خارجه‌ی گروه هشت، و 4) اعتراضات گسترده‌ی ایرانیان مقیم کشورهای غربی که افکار عمومی این کشورها را علیه رفتار خشن دولت ایران در مواجهه با اعتراضات بر انگیخته است و دول این کشورها بسادگی نمی توانند این رفتار را در مناسبات خود نادیده بگیرند. بواسطه‌ی همین فشار افکار عمومی بود که دولت امریکا دعوت از دیپلمات‌های ایرانی را برای جشن روز استقلال پس گرفت. این رخدادها علامت پرسشی در برابر موقعیت دولت ایران در صحنه ی بین‌الملل در چهار سال آینده قرار می دهد. درمورد موقعیت بین‌المللی دولت احمدی نژاد در دوره‌ی دوم، اگر شرایط به گونه ای پیش برود که ایشان رییس جمهور بماند دو دیدگاه متقابل وجود دارد: بر اساس یک دیدگاه کار این دولت با فقدان مشروعیت مردمی و ضعف مفرط حاصل از آن نه تنها متضمن امنیت و منافع ملی نخواهد بود بلکه مخل آن خواهد بود و نمی تواند منافع ملی را پاسبانی کند. بالاخص با توجه به نارضایی عمومی از دولت وی در داخل کشور، ایشان نخواهد توانست به عنوان رییس جمهوری مقتدر در عرصه‌ی بین‌المللی به تنش زایی اقدام کند. بر اساس دیدگاه دوم، غربیان پس از یک دوره دست نگاه داشتن و تعلیق بالاخره با دولت مستقر به مذاکره خواهند پرداخت و خسارت بزرگی بیش از آنچه در دوره‌ی اول ریاست جمهوری ایشان رخ داده واقع نخواهد شد. مدعیات و تحلیل‌های هر یک از این دیدگاه‌ها چیست؟ مخاطره‌ی امنیتی بواسطه‌ی دولت تقلب بر اساس دیدگاه اول، همان طور که بر روی کار آمدن دولت خاتمی پس از انتخابات دوم خرداد 1376 با بیش از بیست میلیون رای ایران را از بحران روابط سیاسی با اروپایی‌ها در ماجرای میکونوس گذر داد و در ماجرای 11 سپتامبر 2001 انگشت نشانه را از ایران به سمت و سوهایی دیگر حواله داد و به نجات رژیم انجامید روی کار آمدن دوباره‌ی احمدی نژاد با تقلبی بزرگ ایران را در معرض خطراتی جدی در عرصه‌ی بین‌المللی مواجه خواهد کرد. مشخص است که دول اروپایی و ایالات متحده‌ی امریکا در برابر افکار عمومی مردم خود نمی توانند دولتی مردم فریب و متلقب را طرف معامله‌ی خود قرار دهند و ایران از دوره ی اول احمدی نژاد نیز منزوی تر خواهد شد. دولت فاقد مشروعیت احمدی نژاد علی رغم پشتیبانی رهبری درمذاکرات بین‌المللی وزنه‌ای به حساب نخواهد آمد و دولت‌ها از همکاری با آن اکراه خواهند داشت. همچنین در جریان مذاکرات طرف ایرانی با دست پر و مدعای نمایندگی از اکثریت مردم ایران نمی تواند ظاهر شود. این دولت فاقد مشروعیت، کار را برای دول امریکا و اسرائیل جهت تحریم‌های بیشتر و حمله به تاسیسات اتمی در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات بسیار آسان خواهد کرد چون مردم غرب حمله‌ی نظامی به کشوری با حکومت دیکتاتوری را بسیار آسان تر از حمله به کشوری با حکومت دمکراتیک خواهند پذیرفت. عادی شدن روابط با دولت خودکامه رفتار دولت اوباما در برابر اعتراضات یعنی عدم جانبداری از یک طرف و عدم اظهار نظر در مورد انتخابات در عین ابراز نگرانی از خشونت‌ها گواهی بر این موضوع است که دولت امریکا به ایران برای استقرار ثبات در عراق، افغانستان و پاکستان نیاز دارد. بر اساس همین احساس نیاز است که دولت ایران علی رغم متهم کردن معترضان به حمایت بیگانه از آنان، نگرانی از روابط بین‌المللی خود ندارد و با فراغ بال به لشکر کشی نیروهای خود برای متوقف مردن تظاهرات آرام مردم اقدام می کند. از مجرای این نوع نگاه به موقعیت بین‌المللی ایران، غربی‌ها چون تفاوتی میان سیاست‌های هسته‌ای احمدی نژاد و موسوی نمی بینند و می دانند این سیاست‌ها در نهایت توسط دستگاه رهبری شکل گرفته و اجرا می شوند مشکلی در این که طرف مذاکره چه کسی باشد ندارند و در نهایت دولت احمدی نژاد را در عمل به رسمیت خواهند شناخت. مهم ترین متحدان کشورهای غربی در منطقه‌ی خاورمیانه دول اقتدارگرا و استبدادی مثل مصر و عربستان هستند و طبیعتا مشکلی ندارند با یک دولت دیگر اقتدارگرا در منطقه به معامله بپردازند. بر اساس این استدلال دولت احمدی نژاد در دوره‌ی دوم تفاوت چندانی با دوره اول آن از حیث مواجهه با منافع و امنیت ملی نخواهد داشت. این که کدام دیدگاه درعالم واقع به منصه‌ی ظهور برسد به تحولات سیاسی در داخل کشور، رفتار دولت ایران در مواجهه با سیل انتقادات از رفتار خشن آن در برابر اعتراضات در کشورهای غربی، استراتژی‌ها و تداوم یا عدم تداوم جنبش اعتراضی سبز و واکنش حکومت به آنها، و سرانجام تنازعات درون ساختار قدرت در ایران بستگی خواهد داشت.

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

یورش دیپلماتیک اسرائیل

تاریخ انتشار مقاله 01/07/2009 به روز شده 01/07/2009 10:43 TU
شیمون پرز رئیس جمهوری اسرائیل اسراییل مایل است از راه تقویت مناسبات با کشورهای آسیای میانه، بگونه ای حضور کشورهای مسلمان میانه رو و غیر عرب را در سیاست منطقه قوی تر ساخته و آنرا در مقابل کشورهای مسلمان عرب قرار دهد. دیدار شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل، از آستانه، و مذاکرات دو روزۀ او با نورسلطان نظربایف، رییس جمهور قزاقستان، گامی بزرگ در جهت تحقق هدفهای دیپلماسی فعال تل آویو بمنظور گسترش روابط با کشورهای مسلمان میانه روی منطقه است. گام اول سفر شیمون پرز و دیدار او از باکو، واکنش انفعالی تهران را برانگیخت و موجب شد که جمهوری اسلامی، محمد باقر بهرامی سفیر خود در آذربایجان را به تهران فرا بخواند. اقدامی که انتظار نمیرود در قبال میزبانی آستانه از رییس جمهور اسراییل تکرار و سفیر ایران از قزاقستان به تهران احضار شود! اسراییل همواره علاقمند به توسعۀ روابط با کشورهای مسلمان غیرعرب منطقه بوده است. روابط گسترده تل آویو با تهران پیش از انقلاب اسلامی سال 1979، نماد بارز این هدف استراتژیکی بشمار میرفت. پس از انقلاب، جمهوری اسلامی در خط مقابلۀ خصمانه با اسراییل قرار گرفت. روابط خصمانۀ جمهوری اسلامی با اسراییل در طول چهار سال گذشته شدت بیشتری گرفت. محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری کنونی ایران شهرت جهانی خود را مدیون اظهارات تندی است که علیه اسراییل عنوان کرده است. دولت اسراییل توسعۀ روابط با کشورهای مسلمان غیرعرب را در ترکیه نیز دنبال کرده است. نزدیکی با آذربایجان اگر چه بخشی از برنامۀ فعال سازی روابط سیاسی اسراییل با کشورهای مسلمان منطقه است، در عین حال، رقابت مستقیم با حضور جمهوری اسلامی در باکو را نیز مد نظر دارد. هم مرز بودن جمهوری آذربایجان با ایران و اشتراک فرهنگی و زبانی مردم آن با آذری های ایران، اهمیت حضور فعال اسراییل در کشور همسایۀ شمالی و به نسبت حساسیتهای جمهوری اسلامی را در این زمینه، افزایش داده است. اسراییل در قزاقستان به جز هدف گسترش مناسبات دوجانبۀ متعارف، خنثی سازی هدفهای برنامۀ توسعۀ اتمی ایران را نیز تعقیب میکند. کشورهای آسیای مرکزی منجمله قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان دارای معادن قابل توجه اورانیوم خام هستند. قزاقستان بخصوص با در اختیار داشتن تاسیسات غنی سازی اورانیوم باقی مانده از زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق، در عرصۀ تولید سوخت اتمی دارای امکانات گسترده ای است. کشور یاد شده دارای ظرفیتهای صدور سوخت اتمی است و اخیرا با کشور کانادا به توافق عمده ای برای صدور سوخت اتمی دست یافته است. یکی از نقاط ضعف عمدۀ برنامۀ توسعل اتمی ایران و هدف اعلام شده آن یعنی تولید سوخت اتمی برا ی دست یافتن به برق اتمی، فقدان منابع اورانیوم خام در کشور است. با توجه به نزدیکی جغرافیایی به کشورهای آسیای میانه و اشتراک مرز آبی با قزاقستان از طریق آبهای خزر، تامین بخشی از نیازهای ایران به اورانیوم خام از این کشورهای، بمراتب آسانتر از تامین مواد یاد شده از سایر نقاط جهان است. در یافت کیک زرد از قزاقستان بصورت رسمی و یا غیر رسمی، میتواند نیازهای مبرم ایران به این ماده را تا حدود زیادی مرتفع سازد. کمبود کیک زرد از سوی دیگر، ممکن است عملاً برنامه های توسعۀ اتمی ایران را در اندازه های کنونی نگاه داشته و حتی به توقف آن منجر شود. این نکته ایست که شیمون پرز در اولین روز حضور خود در آستانه با رییس جمهور قزاقستان مطرح ساخت و نظربایف نیز صریحاً یادآور شد که کشور متبوع او مواد اتمی ( کیک زرد و اورانیوم طبیعی ) در اختیار ایران قرار نخواهد داد. نکتۀ قابل توجه در اظهارات نظربایف، اشارۀ او به گفتگویی است که رئیس جمهور قزاقستان مدعی شد با محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران داشته است. او در این زمینه اظهار داشت: "من اخیرا با رئیس جمهور ایران، محمود احمدی‌نژاد، دیدار داشتم. من هر بار به او توضیح می‌دهم که تهیۀ مواد برای تولید سلاح‌هسته‌ای امنیت نخواهد آورد، زیرا هر انفجار هسته‌ای واکنشی را در پی خواهد داشت". این اظهارات میتواند نشانۀ ابراز تمایل قبلی ایران برای دریافت مواد خام اتمی از قزاقستان و یا حتی تلاش غیر رسمی برای رسیدن به این هدف تلقی شود. قزاقستان در سال 1991 داوطلبانه و رسماً 952712 کلاهک هسته ای خود را واگذار کرد. نکتۀ دیگری که در جریان سفر شیمون پرز به آذربایجان و قزاقستان حساسیت تهران را بر انگیخته، امکان استفاده از تاسیساتی است که برای دو کشور یاد شده از دوران اتحاد جماهیر شوروی باقی مانده است. در آذربایجان پایگاه استراق سمع گسترده ای وجود دارد که در صورت مشارکت اسراییل میتواند نوسازی شده و در مرزهای ایران بکار گرفته شود. قزاقستان بجز تاسیسات گستردۀ غنی سازی اورانیوم، دارای پایگاه هوایی بزرگ و مرکزی برای پرتاب موشکهای روسیه به فضا است. ایران نگران است که در صورت تدارک یک هجوم نظامی از خارج علیه آن کشور، تاسیسات موجود در آذربایجان و پایگاه هوایی ماناس در قرقیزستان مورد استفاده نیروهای مهاجم قرار بگیرد. اسراییل مایل است از راه تقویت مناسبات با کشورهای آسیای میانه، بگونه ای حضور کشورهای مسلمان میانه رو و غیر عرب را در سیاست منطقه قوی تر ساخته و آنرا در مقابل کشورهای مسلمان عرب قرار دهد. از این لحاظ دولت اسراییل علاقمند است که کشورهای آسیای میانه بجای گرایش به منطقۀ اروپا نقش فعال تری در خاورمیانه عهده دار شوند. با توجه به ظرفیتهای پیشرفتۀ اسراییل در زمینۀ صنایع نظامی، کشورهای حوزۀ قفقاز و آسیای میانه مایل اند که از راه همکاری با آن کشور قابلیتهای دفاعی خود را که تاکنون متکی به سلاحهای روسی بوده است، افزایش دهند. هر دو کشور قزاقستان و آذربایجان برای توسعۀ همکاری دفاعی و تسلیحاتی با اسراییل ابراز تمایل کرده اند. متقابلا، قزاقستان و آذربایجان قادرند نیازهای اسراییل به نفت و گاز را تامین کنند. هم اکنون تا حدود 40% از نیازهای انرژی اسراییل از سوی کشورهای یاد شده تامین میشود. در صورت کشیدن یک لوله از راه ترکیه، اسراییل میتواند بیش از گذشته و با ضریب امنیت بیشتری، نیاز های خود را به انرژی فسیلی از این منطقه تامین کند. وجود اقلیت قابل ملاحظه یهودیان در منطقۀ قفقاز ( آذربایجان با حدود 30.000 یهودی) و قزاقستان با حدود ( 10.000 یهودی) به توسعل این همکاری ها کمک خواهد کرد. اویگدور لیبرمن ، وزیر خارجۀ کنونی اسراییل، خود از جمله یهودیان مهاجر روسی است. فعالتر شدن نمایندگی های سیاسی اسراییل در کشورهای مسلمان منطقۀ قفقاز و آسیای مرکزی، با توجه به برخورد انفعالی جمهوری اسلامی با اسراییل، تنها به منزوی تر شدن ایران و گسترش نفوذ تل آویو در منطقه میانجامد. در سفر جاری، رئیس جمهور اسراییل به قزاقستان، او میهمان افتخاری سومین کنگرۀ ادیان سنتی جهان که در آستانه برگزار میشود، خواهد بود. نکتۀ جالب، دعوت از ایران برای حضور در این کنگره است و بی تردید نمایندۀ رئیس جمهور ایران از حضور در این کنگره و نشستن در کنار رئیس جمهور اسراییل خودداری خواهد کرد. تاکنون ایران در اماکن ورزشی از رویارویی با نمایندگان اسراییل خودداری ورزیده است. این برخورد انفعالی که در موارد متعدد به پیروزی بدون رقابت نمایندگان اسراییل منجر شده، اینک با فعالتر شدن اسراییل، به صحنه های فرهنگی، مذهبی و سیاسی مناطق همسایۀ ایران نیز گسترش یافته است.