تاریخ انتشار مقاله 03/07/2009 به روز شده 03/07/200914:40 TU
نیکلا سرکوزی و بقیۀ رهبران کشورهای ذینفع همه اطلاعاتی بدست آورده اند که نشان از یک حادثۀ غیر مترقبه دارد. حادثه ای که می تواند در همین روزهای آینده اتفاق بیفتد. وقتی از طالبان پاکستان صحبت میشود هیچ معنای دیگری جز القاعده بر آن متصور نیست. چرا که گروههای لشگر طیبه، لشگر جنگوی، و یا جیش محمد، در واقع هسته اصلی سازمان بن لادن بشمار می روند. بررسی مجلات هفتگی فرانسه را با نوول ابسرواتور آغاز میکنم که سرمقاله اش بقلم ژان دانیل به بررسی احتمال دخالت نظامی اسرائیل در ایران اختصاص دارد. ژان دانیل در این مقاله به یادآوری سخنان نیکلا سرکوزی در یک مراسم ناهار پرداخته، که در آنجا سرکوزی در پاسخ به پرسشی در بارۀ اسرائیل گفته است که اصلاً مطمئن نیست که آنها به ایران حمله نکنند. او اضافه کرده است که اسرائیلی ها وسوسۀ زیادی برای انجام این کار دارند. بعقیدۀ نیکلا سرکوزی، حتی شیمون پرز هم به چنین حمله ای تمایل دارد. ژان دانیل سپس برای توضیح علل نگرانی خود از علائمی که هر روز بیش از پیش چنین احتمالی را تقویت می کنند، از یک تلویزیون اسرائیلی خبری را نقل کرده است مبنی بر اینکه " پرزیدنت اوباما طی بیانیه ای توضیح داد که یکی از دیپلمات هایش را در اسرائیل مامور کرده است تا به مقامات مسئول آن کشور بقبولاند که آمریکا مایل نیست بطور غیر مترقبه ای از حادثۀ حملۀ اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران باخبر گردد. نویسنده نتیجه می گیرد که این نشانه ها خبر از این می دهند که نیکلا سرکوزی و بقیۀ رهبران کشورهای ذینفع همه اطلاعاتی بدست آورده اند که نشان از یک حادثه غیر مترقبه دارد. حادثه ای که می تواند در همین روزهای آینده اتفاق بیفتد. این اخبار در عین حال این نکته را تایید می کند که اسرائیلی ها توانسته اند مثل همیشه استقلال نظر خود را در مقابل متحد بزرگشان همچنان حفظ کنند. ژان دانیل سپس حوادث سیاسی متعددی را یادآوری می کند که نشان می دهند آمریکا اخیراً بارها کوشیده است از طرق دیپلماتیک به اقدامات بازدارنده علیه حملات احتمالی اسرائیل دست بزند. ژان دانیل سرانجام موقعیت و ترکیب دولت نتانیاهو را مورد بررسی قرار می دهد و می نویسد ترکیب کابینه با حضور راست های افراطی و نیز احزاب مذهبی تردیدی باقی نمی گذارد که پذیرفتن مذاکره با فلسطینیان و تحقق دو دولت از سوی چنین کابینه ای ناممکن است. بعقیدۀ ژان دانیل درست بهمین دلیل مطمئن ترین وسیله برای خنثی کردن فشارهای بین المللی، توسل به یک مداخلۀ نظامی در ایران است. حادثه ای که قاعدتاً نمی تواند منتظر پایان یافتن انتخابات در ایران بماند. نوول ابسرواتور این هفته گزارش دیگری هم دارد در باره وضعیت پاکستان. این مطلب با تیتر ترسناک بمب اتمی در دسترس طالبان، به بررسی احتمالاتی می پردازد که شانس طالبان را برای بدست آوردن صد بمب اتمی که در ذخایر نظامی پاکستان پنهان هستند برملا می سازد. حالا که صحبت پاکستان مطرح شد، بد نیست به تفسیر مفصلی اشاره کنم که نشریه لوپوئن این هفته در بارۀ پاکستان و جنگ منطقه سوات دارد. برنارد هانری لوی، نویسندۀ سرشناس فرانسوی، که قبلاً کتابی در بارۀ پاکستان نوشته است، در این تفسیر شدیداً نسبت به آیندۀ پاکستان و نیز ناتوانائی های غرب در برخورد با آن اظهار نگرانی می کند. نویسنده مدعی است که پاکستان انبار باروت جهان معاصر است. او میگوید: هر بار که دولت پاکستان مدعی شد که یکی از رهبران طالبان را دستگیر کرده، بخوبی معلوم بود که این عناصر همواره در دسترس آنها بوده اند و تنها انتظارشان این بود که زمان مناسب برای بهترین قیمت را بیابند. نویسنده می گوید: در حالیکه اینک وارد سومین هفتۀ جنگ در درۀ سوات شده ایم، هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که سرانجام آن چه خواهد بود. نویسنده توضیح می دهد که وقتی از طالبان پاکستان صحبت میشود هیچ معنای دیگری جز القاعده بر آن متصور نیست. چرا که گروههای لشگر طیبه، لشگر جنگوی، و یا جیش محمد، در واقع هستۀ اصلی سازمان بن لادن بشمار می روند. این گروهها گر چه بنظر می رسد که در درون جامعۀ اکثریت نداشته باشند، اما آنها قادرند با استفاده از سازمانهائی که هدف اعلام شدۀ خود را " انسان دوستانه " وانمود می کنند، مثل سازمان الرشید، اهداف خود را تامین کنند. سازمان الرشید که در ماجرای زلزلۀ سال 2005 در ردیف اول نیروهای کمک رسان قرار داشت، هم اکنون هم نقش اول را در رسیدگی به وضعیت آوارگان منطق سوات ایفا می کند. به این ترتیب، وقتی این دروغ را به خورد ما می دهند که گویا طالبان در درۀ سوات مستقر هستند و ما در حال نابودی آنها هستیم، واقعیت این است که مجموعه این گروههای " انسان دوستانه " یا جنگنده و غیره، در سراسر کشور مستقر هستند، در قلب شهر های بزرگ، در جاهائی مثل " مسجد سرخ" که در چند متری سفارتخانه ها ی خارجی در اسلام آباد قرار دارد. و یا حوزۀ علمیه " بی نوری تاون" در یک کیلومتری کنسولگری آمریکا در کراچی. نویسنده یاد آوری می کند که تا همین چند سال پیش که خود از این حوزۀ علمیه دیدن کرده است، این محل برای تمرینات نظامی مورد استفاده قرار می گرفته است. حتی مدتها بعنوان بیمارستان عمل می کرده است و شخص بن لادن در همین محل مورد معالجه قرار گرفته است. نویسنده سپس به ماجرای ذخایر هسته ای پاکستان می پردازد و می گوید: اگر کسانی نگرانند که ایران روزی در آینده سلاح اتمی پیدا کند، باید گفت که پاکستان هم اکنون بمب اتم در اختیار دارد. و در همین چند سال گذشته پدر بمب اتم پاکستان " عبدالقادر خان" در حال انتقال اسرار اتمی کشورش نه تنها به ایران و کره شمالی، بلکه به گروههای افغانی – پاکستانی وابسته به سازمان الرشید بوده است. نویسنده در پایان گر چه از سیاست های جدید اوباما و فرانسه در بارۀ پاکستان اظهار خشنودی می کند، با این حال معتقد است که تا بحال نه کارهائی که لازم است انجام شده اند و نه چشم اندازی برای امید وار بودن وجود دارد.
نیکلا سرکوزی و بقیۀ رهبران کشورهای ذینفع همه اطلاعاتی بدست آورده اند که نشان از یک حادثۀ غیر مترقبه دارد. حادثه ای که می تواند در همین روزهای آینده اتفاق بیفتد. وقتی از طالبان پاکستان صحبت میشود هیچ معنای دیگری جز القاعده بر آن متصور نیست. چرا که گروههای لشگر طیبه، لشگر جنگوی، و یا جیش محمد، در واقع هسته اصلی سازمان بن لادن بشمار می روند. بررسی مجلات هفتگی فرانسه را با نوول ابسرواتور آغاز میکنم که سرمقاله اش بقلم ژان دانیل به بررسی احتمال دخالت نظامی اسرائیل در ایران اختصاص دارد. ژان دانیل در این مقاله به یادآوری سخنان نیکلا سرکوزی در یک مراسم ناهار پرداخته، که در آنجا سرکوزی در پاسخ به پرسشی در بارۀ اسرائیل گفته است که اصلاً مطمئن نیست که آنها به ایران حمله نکنند. او اضافه کرده است که اسرائیلی ها وسوسۀ زیادی برای انجام این کار دارند. بعقیدۀ نیکلا سرکوزی، حتی شیمون پرز هم به چنین حمله ای تمایل دارد. ژان دانیل سپس برای توضیح علل نگرانی خود از علائمی که هر روز بیش از پیش چنین احتمالی را تقویت می کنند، از یک تلویزیون اسرائیلی خبری را نقل کرده است مبنی بر اینکه " پرزیدنت اوباما طی بیانیه ای توضیح داد که یکی از دیپلمات هایش را در اسرائیل مامور کرده است تا به مقامات مسئول آن کشور بقبولاند که آمریکا مایل نیست بطور غیر مترقبه ای از حادثۀ حملۀ اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران باخبر گردد. نویسنده نتیجه می گیرد که این نشانه ها خبر از این می دهند که نیکلا سرکوزی و بقیۀ رهبران کشورهای ذینفع همه اطلاعاتی بدست آورده اند که نشان از یک حادثه غیر مترقبه دارد. حادثه ای که می تواند در همین روزهای آینده اتفاق بیفتد. این اخبار در عین حال این نکته را تایید می کند که اسرائیلی ها توانسته اند مثل همیشه استقلال نظر خود را در مقابل متحد بزرگشان همچنان حفظ کنند. ژان دانیل سپس حوادث سیاسی متعددی را یادآوری می کند که نشان می دهند آمریکا اخیراً بارها کوشیده است از طرق دیپلماتیک به اقدامات بازدارنده علیه حملات احتمالی اسرائیل دست بزند. ژان دانیل سرانجام موقعیت و ترکیب دولت نتانیاهو را مورد بررسی قرار می دهد و می نویسد ترکیب کابینه با حضور راست های افراطی و نیز احزاب مذهبی تردیدی باقی نمی گذارد که پذیرفتن مذاکره با فلسطینیان و تحقق دو دولت از سوی چنین کابینه ای ناممکن است. بعقیدۀ ژان دانیل درست بهمین دلیل مطمئن ترین وسیله برای خنثی کردن فشارهای بین المللی، توسل به یک مداخلۀ نظامی در ایران است. حادثه ای که قاعدتاً نمی تواند منتظر پایان یافتن انتخابات در ایران بماند. نوول ابسرواتور این هفته گزارش دیگری هم دارد در باره وضعیت پاکستان. این مطلب با تیتر ترسناک بمب اتمی در دسترس طالبان، به بررسی احتمالاتی می پردازد که شانس طالبان را برای بدست آوردن صد بمب اتمی که در ذخایر نظامی پاکستان پنهان هستند برملا می سازد. حالا که صحبت پاکستان مطرح شد، بد نیست به تفسیر مفصلی اشاره کنم که نشریه لوپوئن این هفته در بارۀ پاکستان و جنگ منطقه سوات دارد. برنارد هانری لوی، نویسندۀ سرشناس فرانسوی، که قبلاً کتابی در بارۀ پاکستان نوشته است، در این تفسیر شدیداً نسبت به آیندۀ پاکستان و نیز ناتوانائی های غرب در برخورد با آن اظهار نگرانی می کند. نویسنده مدعی است که پاکستان انبار باروت جهان معاصر است. او میگوید: هر بار که دولت پاکستان مدعی شد که یکی از رهبران طالبان را دستگیر کرده، بخوبی معلوم بود که این عناصر همواره در دسترس آنها بوده اند و تنها انتظارشان این بود که زمان مناسب برای بهترین قیمت را بیابند. نویسنده می گوید: در حالیکه اینک وارد سومین هفتۀ جنگ در درۀ سوات شده ایم، هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که سرانجام آن چه خواهد بود. نویسنده توضیح می دهد که وقتی از طالبان پاکستان صحبت میشود هیچ معنای دیگری جز القاعده بر آن متصور نیست. چرا که گروههای لشگر طیبه، لشگر جنگوی، و یا جیش محمد، در واقع هستۀ اصلی سازمان بن لادن بشمار می روند. این گروهها گر چه بنظر می رسد که در درون جامعۀ اکثریت نداشته باشند، اما آنها قادرند با استفاده از سازمانهائی که هدف اعلام شدۀ خود را " انسان دوستانه " وانمود می کنند، مثل سازمان الرشید، اهداف خود را تامین کنند. سازمان الرشید که در ماجرای زلزلۀ سال 2005 در ردیف اول نیروهای کمک رسان قرار داشت، هم اکنون هم نقش اول را در رسیدگی به وضعیت آوارگان منطق سوات ایفا می کند. به این ترتیب، وقتی این دروغ را به خورد ما می دهند که گویا طالبان در درۀ سوات مستقر هستند و ما در حال نابودی آنها هستیم، واقعیت این است که مجموعه این گروههای " انسان دوستانه " یا جنگنده و غیره، در سراسر کشور مستقر هستند، در قلب شهر های بزرگ، در جاهائی مثل " مسجد سرخ" که در چند متری سفارتخانه ها ی خارجی در اسلام آباد قرار دارد. و یا حوزۀ علمیه " بی نوری تاون" در یک کیلومتری کنسولگری آمریکا در کراچی. نویسنده یاد آوری می کند که تا همین چند سال پیش که خود از این حوزۀ علمیه دیدن کرده است، این محل برای تمرینات نظامی مورد استفاده قرار می گرفته است. حتی مدتها بعنوان بیمارستان عمل می کرده است و شخص بن لادن در همین محل مورد معالجه قرار گرفته است. نویسنده سپس به ماجرای ذخایر هسته ای پاکستان می پردازد و می گوید: اگر کسانی نگرانند که ایران روزی در آینده سلاح اتمی پیدا کند، باید گفت که پاکستان هم اکنون بمب اتم در اختیار دارد. و در همین چند سال گذشته پدر بمب اتم پاکستان " عبدالقادر خان" در حال انتقال اسرار اتمی کشورش نه تنها به ایران و کره شمالی، بلکه به گروههای افغانی – پاکستانی وابسته به سازمان الرشید بوده است. نویسنده در پایان گر چه از سیاست های جدید اوباما و فرانسه در بارۀ پاکستان اظهار خشنودی می کند، با این حال معتقد است که تا بحال نه کارهائی که لازم است انجام شده اند و نه چشم اندازی برای امید وار بودن وجود دارد.